بازدید دکتر حسینی مقدم مدیرکل آموزش فنی حرفه ای از آزمایشگاه هیدرولیک و پنوماتیک هنرستان صنعتی تهران مستند تلویزیونی هنرستان ماندگار صنعتی تهران
روزچهارشنبه ۱۲ اسفند دوربین شبکه تهران HD با هماهنگی روابط عمومی
شورایعالی آموزش پروش وارد هنرستان شد و تهیه مستند تلویزیونی هنرستان از
سری مدارس ماندگار برای پخش در برنامه تهران گردی ساعت ۲۰ شبکه تهرانHD
آغاز شد.
*****************************************************************************************************
*****************************************************************************************************
بچههای دیروز چهرههای امروز
جلوی در ورودی، روی بنر نوشته شده: «مقدم مدعوین و مهمانان عزیز را به هنرستان فنی ماندگار شهیدبهشتی گرامی میداریم».
اما قدیمیهای این مدرسه اینجا را به همان نام قدیمیاش «هنرستان صنعتی» صدا میزنند؛ جایی که به قول خودشان مردانگی را پشت نیمکتهایی مشق کردهاند که هیچ شوخیای در کار مربیان و معلمانش نبوده است؛ سختگیریهای بجایی که امروز هر کدام از دانشآموزان این مدرسه را پشت میز مدیریت نشانده است. حالا خیلی از فارغالتحصیلان مدرسه صنعتی بار دیگر در روز هفدهممهرماه دور یکدیگر جمع شدند تا هم دیداری تازه کنند و هم با تعریف کردن خاطرات دوران مدرسه، لحظات شادی را در کنار هم پشتسر بگذارند. به همت مدیرفعلی هنرستان فنی ماندگار یا همان هنرستان صنعتی سابق، فارغالتحصیلان سالهای 40 تا به امروز میتوانند در این گردهمایی سالانه شرکت کنند. هنرستانی که در سال1285 تاسیس شد اما هنوز هم که هنوز است بهکار خود ادامه داده و در این مدرسه میتوانید جای پای افراد سرشناسی همانند نیما یوشیج، نظام وفا و بزرگ علوی را ببینید که روزگاری در این مدرسه تدریس ادبیات فارسی بر عهده آنها بوده است.
- خاطراتی که نو میشوند
صبح دلانگیز یکی از جمعههای مهرماه است اما مدرسه تعطیل نیست. امروز هنرستان صنعتی ماندگار، میزبان دانشآموزانی است که سالها پیش فارغالتحصیل شدهاند و حالا از دور و نزدیک خودشان را به محل مشترکی رساندهاند که دوستیهایشان از همین جا شکل گرفته. شاید خیلی از آنها بهخاطر کهولت سن یا گذشت سالها یکدیگر را نشناسند اما وجه اشتراک همگیشان دوران شیرینی است که در این هنرستان پشت سر گذاشتهاند؛ از شیطنتهای آنها گرفته تا تنبیه فیزیکی بهدست معلمانشان. با وجود اینکه دقایق زیادی از ساعت شروع برنامه گذشته اما دانشآموزان قدیمی هنوز در محوطه در حال گپ زدن با یکدیگر هستند. بعضیها دیدار تازه میکنند، عدهای صدای خندهشان فضای مدرسه را پرکرده و گروهی سربهسر یکدیگر میگذارند. نگاهی گذرا که به جمع حاضر بیندازید باورتان نمیشود که خیلی از آنها 80-70بهار از عمرشان سپری شده. در این جمع بهراحتی میشود فارغالتحصیلان سالهای 40به بعد را پیدا کرد. در واقع ماجرای گردهمایی دانشآموزان قدیمی و جدید مدرسه برمیگردد به چند سال پیش؛ یعنی جشن 100سالگی مدرسه صنعتی ماندگار.
آن وقت به همت مدیر مدرسه و همکارانش تصمیم گرفته شد تا دانشآموزان قدیمی و پیشکسوتان مدرسه دور هم جمع شوند. در این جشن خیلیها حضور پیدا کردند تا شمع 100سالگی مدرسه را در کنار یکدیگر فوت کنند اما همین دورهمی دوستانه آنقدر به پیرمردهای دانشآموز چسبید و آنقدر حالشان را خوب کرد که گردهماییهای آنها به شکل سالانه درآمد. حسین لطیف از دانشآموزان قدیمی مدرسه میگوید که متولد 1319 است و 75سال دارد؛ «من خیلی چیزها را در این مدرسه یادگرفتم و در نهایت برای ادامه تحصیل به آلمان رفتم. الان چند سالی است که آمدهام ایران». آقای لطیف برایمان تعریف میکند که عشق به ایران، صحبت کردن به زبان فارسی با هموطنانش و خدمت رسانی در حوزه کاریاش او را به ایران کشاند؛ «در حال حاضر رئیس صنف باغداران شهرستان شمیرانات هستم و همه کاری از جاده کشی تا برق و... را انجام میدهیم.» اما چه شد که حسین لطیف سر از گردهمایی مدرسه درآورد. در واقع او خودش یکی از بنیانگذاران این گردهمایی است و به محض ورود به خاک ایران، نخستین چیزی که به ذهنش رسید پیدا کردن همکلاسیهای قدیمیاش بود، «خب از قبل که با یه سریها دوست بودم و دوستیمون ادامه داشت».اما گروهی از همکلاسیها را لطیف از طریق پروندههای دانشآموزیای که در اختیار داشت پیدا کرد؛ «زمانی که من تو این مدرسه کلاس یازدهم بودم تصمیم گرفتم سالنامهای رو دربیارم. وقتی با مدیر وقت مدرسه، آقایشیخ که مرد منظم، باسواد و تحصیلکردهای بود، در این زمینه صحبت کردم موافقت کرد. همون زمون من از روی پروندههای دانشآموزای زیادی عکس گرفتم که تعدادشون به 1200 تا میرسید اما بعدها با تغییر مدیر مدرسه این سالنامه هیچ وقت چاپ نشد». با این حال او توانسته بود تصویری از پرونده خیلی از بچههای مدرسه را در اختیار داشته باشد؛ «از طریق نشونیهایی که داشتم یه سریها رو پیدا کردم و هر کدوم از بچهها هم یه سری دیگه رو پیدا کردن. این کار بهصورت تصاعدی ادامه داشت تا اینکه جمع قدیمیهای مدرسه هر سال بیشتر و بیشتر میشد».
- رانندگی با ماشین آقا معلم
آقای لطیف میگوید که در ابتدا جمعشان 12نفر بود اما هر سال به تعدادشان اضافه میشد؛ «خب خیلی هامون همدیگهرو نمیشناختیم؛ چون بالای 40سال از زمان فارغالتحصیلیمون میگذشت و چهرهها خیلی تغییر کرده بود. حتی یادم میاد یکی از رفقامون به دوستش که خیلی با هم شوخی داشتن، گفت: باید اول میرفتی صافکاری بعد میاومدی.» حسین آقا وقتی به اینجای خاطرهاش میرسد میزند زیر خنده و میگوید: «بهخاطر چروکهای صورت رفیقش این حرف رو زده بود و کلی باعث خنده همگی ما شد.» البته خاطرات بچههای هنرستان صنعتی تمامی ندارد. انجام برنامههای سنگین در طول روز و حتی تنبیههای فیزیکی و ترکشهای معلمان، چیزی از شیرینی خاطرات مدرسه این دانشآموزان قدیمی کم نمیکند؛ «یادم هست معلمی داشتیم که یک تاکسی واکسال داشت. معمولا پیرمردها و افراد مسن پشت این مدل ماشین مینشستند. یادم هست 2 نفر از رفقا به من گفتند که یک روز ماشین واکسال آقا معلم رو برداریم و شهرو بگردیم. من قبول نکردم اما فردای همون روز تو مدرسه غوغایی بود. شستم خبردار شد که ماشین آقا معلم رو رفقام بردن اما همه فکر میکردن دزد برده. بچهها با ماشین تا قلهک رفته بودن که پلیس اونها رو میگیره. چندتا چاخان سرهم میکنن، پلیس دلش به رحم مییاد و ولشون میکنه. همون روزم به آقا معلم زنگ میزنن که بره ماشینش رو تحویل بگیره. اما هیچ وقت کسی نفهمید که رفقام شیطنت کرده بودن و منم چیزی به کسی نگفتم.»
همه دانشآموزان قدیمی این مدرسه خاطرات زیادی دارند. حتی بهنظر آنها تنبیههای معلمها هم برایشان اثربخش بوده. در محوطه مدرسه درحالیکه دانشآموزان دورههای مختلف گروهگروه مشغول صحبت و خندیدن با یکدیگر هستند، عدهای از آنها یکی از معلمان قدیمیشان را دوره کردهاند و خاطره مشترک همگیشان تنبیه فیزیکی است اما خاطراتشان را با خنده تعریف میکنند. در همین جمع، یکی از شاگردان قدیمی برایم تعریف میکند که تنبیه معلمها برایش سوزناک بود اما از او شخصیت محکمی ساخت؛ «من خروجی سال64 هنرستان فنی هستم. تو قسمت کارگاه، مربیای داشتیم که خیلی جدی بود. همین آقا.» بعد با دستش آقا معلم را نشانه میرود. لبخندی میزند و ادامه میدهد: «خیلی دوسش دارم. خیلی مرده. خیلی درسته. راستش اگه سختگیریهای ایشون نبود شاید امروز ما تو این موقعیت و جایگاه قرار نمیگرفتیم. الان من مدیر بخشی از یه کارخونه صنعتی هستم و با کارگرام طوری رفتار میکنم که تو این مدرسه یاد گرفتم. البته تنبیه فیزیکی که در کار نیست اما با قوانینی که میذارم سعی میکنم هم اونا رو قانونمند کنم و هم به کارا نظم بدم. با این حال رابطم با کارگرام خوبه و اونا هم با وجود همه تنبیهها، رفاقت خوبی با من دارن. من همه اینها رو مدیون این مدرسه هستم و معلمایی که با عشق به ما آموزش میدادن».
- برس مقدس
ساعت از 9گذشته اما دانشآموزان قدیمی هنوز در حیاط مدرسه خاطراتشان را مرور میکنند. در همین لحظه از بلندگو اعلام میشود که همه خودشان را به سالن اجتماعات برسانند. دانشآموزان اسامی و دیگر مشخصاتشان را روی کاغذی مینویسند تا برای گردهماییهای سالهای بعد دعوت شوند. مهندس مهدی اسماعیلی مدیر فعلی مدرسه میگوید: «از عمر هنرستان ماندگار شهیدبهشتی یک قرن میگذرد برای همین تصمیم گرفتیم از پیشکسوتان و فارغالتحصیلان قدیمی این مدرسه تقدیر کنیم. به همینخاطر این برنامه از 8سال پیش شکل گرفت و هر بار تعداد جدیدی از دانشآموزان فارغالتحصیل در سالهای مختلف به جمع ما اضافه میشوند». آقای مدیر سالهاست که در این مدرسه مدیریت میکند و در واقع او ناجی هنرستان هم بوده. خیلی از پیشکسوتان جمع حاضر، او را بهخاطر اینکه مدرسه را از تخریب و تبدیل شدن به پارکینگ یکی از سفارتخانهها در خیابان سیتیر نجات داده، دوست دارند. او میگوید: «یک سال بعد از انقلاب مشروطه سنگ بنای نخستین هنرستان صنعتی ایران بنیانگذاری شد تا دامنه تعلیمات عمومی و فنی و حرفهای از حیطه شاهزادگان و منتسبین به دربار کاملا خارج بشود. ما امروز پرچمدار جشن بلوغ آموزشهای فنی و حرفهای این مدرسه هستیم و ترجیح دادیم جشن مدرسه را در کنار عزیزانی باشیم که سالها پیش پشت نیمکتهای همین مدرسه درس میخواندند و حالا یا بازنشسته هستند یا مدیرانی موفق در حوزه کاری و تحصیلی خودشان».
گرچه عدهای از این پیشکسوتان از معلمان و دبیران گرفته تا جمعی از دانشآموزان بهخاطر کهولت سن یا اتفاقات دیگر فوت شده و به رحمت خدا رفتهاند اما هنوز گردهماییها از 8سال پیش در این مدرسه ادامه دارد و با وجود اینکه عدهای فوت میشوند اما با پیدا شدن دانشآموزانی دیگر جای خالی فوتشدگان پر میشود. جمعی که امروز در این هنرستان حاضر شدهاند ثابت میکنند که خاطرات شیرینی از دوران تحصیلشان در خاطر دارند که آنها را در یکی از روزهای خنک صبح جمعه به اینجا کشانده درحالیکه میتوانستند استراحت کنند و در کنار خانوادهشان باشند.در همین لحظه با اعلام مجری همایش، یکی از معلمان قدیمی روی سن میرود.
آقای هُدایی روزگاری سرپرست کارگاه فنی هنرستان صنعتی بوده. او در سال82 و از سمتی دیگر در اداره فنی و حرفهای کشور بازنشسته میشود. وقتی پای سن میرود در ابتدای سخنرانیاش از همه شاگردانی که روزگاری آنها را تنبیه فیزیکی کرده بود، حلالیت میخواهد. وقتی این را میگوید شاگردان میزنند زیر خنده. خیلی از آنها برس مقدس را بهخاطر دارند؛ برسی که باید با آن کف کارگاه را پس از اتمام کار تمیز میکردند اما کوتاهی در وظایف باعث میشد معلمشان با همان برس به خدمتشان برسد که بعدها این برس در میان دانشآموزان مدرسه، برس مقدس نام گرفت؛ برسی که همه دانشآموزان مدرسه را برای یکبار هم که شده مورد لطف خود قرار داده بود.
آقای هدایی خودش هم معتقد است که دانشآموزانش وقتی از او کتک میخوردند خوشحال میشدند. این را که میگوید شاگردانی که دورهاش کردهاند میزنند زیر خنده. خیلی جالب است که همگیشان رفتار جدی آقا معلم را چراغ موفقیتشان میدانند.
آقای هدایی میگوید: «بعید میدونم کسی کینهای به دل گرفته باشه. سیستم کار آموزشی تو اون زمون طوری بود که این فضا و شرایط رو میطلبید. ما طوری با بچهها رفتار میکردیم که مرد به عمل بیان و همون طوری هم که میبینید خیلیهاشون مدیران موفق و افراد برجستهایشدن». شاگردانی که در اطراف آقا معلم هستند گفتههای او را با لبخند تأیید میکنند. یکی از آنها میگوید: «اگه آقای هدایی و سختگیریهاش نبود ممکن بود ما پخته نشیم. الانم خیلی دوسش داریم و آرزو میکنیم همیشه سلامت باشه تا هر سال بتونیم ببینیمشون». خیلی از دانشآموزان قدیمی با وجود اینکه خودشان پدر یک خانواده هستند و مردی شدهاند، آقای هدایی را با عشق در آغوش میگیرند و با او سلفی و عکس یادگاری میاندازند. آقا معلم میگوید: «فقط دلم میخواد یه جمله بگم که تو این هنرستان تولید آدم به معنی واقعی کلمه شکل میگرفت».
- ماجرای گلیسرین و دست بریده
سعید عظیمی هم کم خاطره از مدرسهشان ندارد. او و دوستانش از خنده و مرور خاطرات قدیمیشان حسابی سرخ شدهاند. عظیمی در حال حاضر مدیر کارخانه ساعتسازی در کشور است. او خروجی سال67 هنرستان صنعتی است اما همه آموزههایش را مدیون سختگیریهای آقای هدایی و دیگر معلمانش میداند. او حالا بالای 100پرسنل را در محل کارش اداره میکند و میگوید: «اینجا مدرسه خاصیه. اصلا شکل دوستیها تو این مدرسه فرق میکنه. شما نگاه کنید بعد از این همه مدت دانشآموزان چطور جمع شدن و از دور و نزدیک خودشون رو به اینجا رسوندن تا تو این گردهمایی حضور داشته باشن». البته حضور جمعی از پسران جوان در این گردهمایی هم مهر تأییدی است به صحبتهای عظیمی. عدهای از آنها فارغالتحصیلان سال90 و یا حتی همین سال گذشته بودهاند اما از طریق پیامک در جریان این گردهمایی قرار گرفته و آمدهاند مدرسه. حتی خیلی از آنها هنوز ارتباطشان را با مدیر فعلی مدرسه حفظ کردهاند؛ «تو این مدرسه شما جمعی از فرهنگهای متفاوت شهر رو میدیدید. از شمال، جنوب، شرق و غرب دانشآموزان به این مدرسه میاومدن اما کسی با کسی مشکل نداشت و همه با هم دوست بودن. حالا وقتی من از خاطرات مدرسه برای دخترام تعریف میکنم اونا با حسرت میگن چقدر از رفتن به مدرسه لذت میبردی بابا درحالیکه الان حال و هوای مدارس رقابتی شده و کمتر رفاقت جریان داره».
آقای عظیمی با وجود اینکه امروز مدیر جدی و موفقی است اما در دوران مدرسه حسابی شیطنت داشته. او خاطره روزی را برایمان تعریف میکند که دست یکی از دوستانش حین کار بریده شده بود و معلمش از او خواست تا مادهای به نام ساولون ماده ضدعفونیکننده را از روی کمد کارگاه بردارد و بهدست دوستش بزند؛ «منم بالای کمد رو گشتم و یه جعبه خارجی پیدا کردم. کمی از مواد توش برداشتم و روی دست دوستم زدم. وقتی معلم از من پرسید سعید کاری که گفتمرو انجام دادی، گفتم بله یه قلمبه روی دستش گذاشتم. بعد معلمام گفت چی؟ مگه چی زدی رو دستش؟ وقتی ماده تسکیندهنده رو به معلمم نشون دادم ابروهاش تو هم رفت و با عصبانیت گفت اینکه ساولون نیست گلیسیرینه». عظیمی به اینجا که میرسد خنده امانش را میبرد و با همان حالت میگوید: «با وجود اینکه گلیسیرین روی دست دوستم گذاشتم اما هم خونش بند اومد هم حالش خیلی خوب شده بود».
- هدیه گلستان به کنکوریها
حبیبالله افشار یکی از قدیمیترین معلمهای ادبیات هنرستان صنعتی تهران قدیم بوده. دکتر افشار با ظاهر آراسته و شخصیت خاصی که دارد هنوز هم که هنوز است میان دانشآموزانش طرفدار دارد. او سالهای 60 تا 70 را به تدریس در این مدرسه گذراند. آن زمان معلم جوان و مستعدی بود که به واسطه سواد خوبی که در زمینه ادبیات داشت هنرستان صنعتی از او دعوت به تدریس کرد. میگوید: «تا آن زمان در جاهای زیادی تدریس کرده بودم اما اینجا و در این هنرستان با همکاران و دانشآموزانم مثل یک خانواده بودیم؛ اتفاقی که در کمترین جایی شاهدش بودهام». افشار از همان ابتدا در کارش منظم و جدی بوده و این را در رفتار امروزش هم میتوان شاهد بود. وقتی پای خاطراتش مینشینیم از خاطره سالی میگوید که به شاگردانش قول داده بود اگر در کنکور آن سال قبول شوند یک جلد گلستان و حافظ به آنها هدیه خواهد داد؛ «خودم فکر میکردم 6-5 نفر بیشتر قبول نشن اما بعد یکسال مدیر مدرسه که از دوستانم بود صدایم کرد تا هدیهای که قولش را به دانشآموزانم داده بودم به آنها بدهم.برایم جالب بود که خیلی از آنها قبول شده بودند و من آن سال برای شاگردان و همکاران 300جلد گلستان سعدی خریداری کردم و هدیه دادم».
خیلی از شاگردان اینجا با معلمان خود ایاق بودند. حتی خانوادههای دانشآموزان هم با معلمهای این مدرسه رابطه دوستانهای داشتند. این را دکتر افشار میگوید که امروز 66سال دارد و به واسطه سوابق درخشانی که در مدارس و مراکز مختلف به جا گذاشته جزو مهمانان ویژه و درجهیک خیلی از جشنهای این مؤسسات است؛ «یادم هست دانشآموزی داشتم که در بحبوحه جنگ رفت جبهه. کنکور قبول شده بود و پدرش از من خواست تا با پسرش صحبت کنم که درسش رو ادامه بده. دانشگاه فنی تهران قبول شده بود و وقتی بهش گفتم بهتره درسش رو ادامه بده گفت: فعلا نمیتونم. تو جبهه به حضورم احتیاج دارن اما قول میدم بعد از جنگ درسم رو ادامه بدم. همینطور هم شد و بعد از جنگ این دانشآموز درسش رو ادامه داد و حالا یکی از مدیران برجسته و موفق کشوره».
با وجود اینکه تعداد دانشآموزان قدیمی
سالهای مختلف هرسال بیشتر میشود اما هنوز جای عدهای از آنها
خالی است. به این خاطر که در کشورهای دیگر مشغول کار و فعالیت
هستند.بیژن اردلانی یکی از دانشآموزانی است که
میگوید: «یکی از دانشآموزان قدیمی این مدرسه
در حال حاضر تو ناسا مشغول به کاره». اردلانی خیلی از
دوستانش را از طریق شبکههای مجازی پیدا کرده است؛
«هرکسی رو که پیدا میکردیم اونم چند نفر دیگه رو
با خودش میآورد که محصلای همین مدرسه بودن. جالبه
بدونید خیلی از گروههایی که اینجا میبینید تو سال
چندبار هم بهصورت گروهی و دوستانه تو خونههای همدیگه
جمع میشن.»
به گفته آقای اردلانی این مدرسه پایگاه قلبی همه
دانشآموزان و محصلانی است که از گذشته تا به امروز در اینجا
درس خواندهاند؛ «من فارغالتحصیل سال64 هستم و نهتنها
با بچههای اینجا که با بچههای دانشگاه هم ارتباط داریم».
- ملاقات با آیت الله طالقانی
حسین عدالت منش، دانشآموزی که دوره تحصیلش گره خورده بود با فعالیتهای انقلابی
حسین عدالت منش هم یکی از دانشآموزان هنرستان صنعتی است. که
ما را در جریان این گردهمایی گذاشت. سال1337 بود که
عدالتمنش این مدرسه را برای ادامه تحصیل انتخاب
کرد. خب در آن زمان هنرستان صنعتی یکی از مدارس برجسته
تهران محسوب میشد و خروجی خوبی هم داشت به همینخاطر خیلی از
خانوادهها بچههایشان را برای ادامه تحصیل به این مدرسه
میفرستادند اما جالب است بدانید که
عدالتمنش با همه سن کمی که داشت از ورامین به تهران
میآمد تا در این مدرسه درس بخواند. او که
خواهرزاده آیتالله سیدمحمود طالقانی است خاطرات جالبی
را از دوران دانشآموزیاش تعریف میکند؛ «این
مدرسه زیرنظر آلمانیها اداره میشد و بالطبع نظم و
انضباط در این مدرسه حرف اول رو میزد. شاید
سختگیری بعضی از معلمها هم به همینخاطر بود». عدالتمنش
وقتیکنکور شرکت کرد در رشته برق قبول شد و او این
موفقیت خود را نتیجه مدیریت درست عباس شیخ
میداند؛ مدیر اسبق هنرستان؛ «من سال42 از این
مدرسه فارغالتحصیل شدم اما چیزی که تو این مدرسه
یاد گرفتم انضباط بود. راستش ما تو کارگاههایی کار
میکردیم که از نظر تجهیزات بهترین و مجهزترین کارگاه برای
یادگیری بود. معلمها با محبت و عشق درس
میدادن و کسی هدفش پول نبود. گرچه سختگیری چاشنی
کار همه معلمها و مربیهای اینجا بود اما روابط دانشآموزا و
معلمها دوستانه و رفاقتی بود». خاطره مدرسه برای
عدالتمنش تلفیقی بود از یادگیری و آموزش درس و
شرکت در جبهه مبارزات؛ «از سال41 آقای طالقانی رو به زندان
قزلقلعه برده بودن. من دانشآموز کلاس یازدهم
بودم و به ملاقات ایشون میرفتم. اون زمان آقای طالقانی مشغول تکمیل
کتاب پرتویی از قرآن بودن. من اوراق رو مخفیانه در
زندان از ایشون میگرفتم و میبردم چاپخونه و دوباره
برای تصحیح برمیگردوندم زندان تا ایشون نگاه
بندازه. من و خانوادهام بهخاطر این شکل روابط در معرض
خطر بودیم. برادرام رو دستگیر کرده بودن و
برای یکی از برادرام به نام پرویز حکم اعدام درنظر گرفته
بودن. برادرم علی هم در سال61 شهید شد».
سال42 پدر و برادران حسین عدالتمنش را دستگیر کردند. حکم دستگیری در ورامین بود اما چون آن موقع حسین در تهران بود مأموران دولتی نتوانستند او را دستگیر کنند؛ «خبر به من رسید و من تو تهران مخفی شدم». از او میپرسم پس مدرسهتان چه شد؟ «15خرداد 42 بود و مدرسهها تعطیل. یه مدت مخفی بودم تا اینکه آبها از آسیاب افتاد. خدا رحمت کنه مادرم رو. خیلی جیگر داشت. وقتی دید شوهر و پسراش رو دستگیر کردن تمام ادارات و شهربانی و ساواک را زیر پا گذاشت بلکه کاری کنه تا اینکه خودش رو انداخت جلوی ماشین سپهبد نصیری. خب اینکار تو شرایط و خفقان اون دوره خیلی دلمیخواست. مادرم گفت همه بچههای من رو گرفتن و شوهرم تو زندانه. پسرم رو براش حکم اعدام بریدن و همین شد که حکم برادرم پرویز از اعدام رسید به یکسال زندان». عدالت منش میگوید که برادرش پرویز سال گذشته فوت شد و وقتی یاد دوران قدیم میافتد درباره مادرش میگوید: «مادرم زنی بود که نخستین زینبیه ورامین رو تاسیس کرد؛ کسی بود که تو جبهه جنگ حضور داشت و به پشتوانگی مادرم خیلی به زندگی دلگرم بودیم».
شاید همین حمایتهای مادرانه بود که باعث شد در کنار فعالیتهای سیاسی، حسین بتواند مدارج علمی را پشت سر بگذارد و از هنرستان فارغالتحصیل بشود؛ «اینجا پر از صمیمیت بود. یادم هست مدرسه از صبح تا عصر بود. درسهای نوبت صبح رو که پشتسر میگذاشتیم با خوردن ناهار و کمی استراحت آماده نوبت عصر میشدیم».
او خاطره زیبایی را از دوران مدرسه بهخاطر دارد؛ خاطره استاد ادبیاتی که هرچه میشد به دانشآموزان میگفت که باید ولیشان را به مدرسه ببرند تا عذر آنها را موجه کند. به اینجا میرسد میزند زیر خنده و میگوید: «ما دانشآموزایی رو داشتیم که زن و بچه هم داشتن و وقتی این معلم به اونها میگفت ولیتون رو بیارید اونها میگفتن ما خودمون ولی هستیم تا اینکه یه روز جلوی در مدرسه آقا معلم با ماشین دیگهای تصادف کرد. منتظر افسر بودن که یکی از بچهها حالت جدی بهخودش گرفت و به راننده غریبه گفت:آقا شما مدارکتون رو دربیارید و بعد رو به معلم ادبیاتمون کرد و گفت: شما هم ولی تون رو بیارید. خلاصه از اون روز به بعد این نقل بچههای مدرسه شد و دیگه اون معلممونم از ما ولی نخواست که نخواست».
*****************************************************************************************************
*****************************************************************************************************
لینک همایش
*****************************************************************************************************
*****************************************************************************************************
دانلود کزارش برنامه درشهر جلسه هیات امنا هنرستان تهران
*********************************************************************************************************
*********************************************************************************************************
1393/9/11 سه شنبه
مدرسه ماندگاری که رکورد دار اولینهاست
نخستین و قدیمی ترین هنرستان، تربیت نخستین مهندس ، نخستین مخترع صنعتی و معرفی جمع کثیری از چهرههای درخشان سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و مبارز به جامعه، از جمله دلایل معرفی هنرستان صنعتی تهران(شهید بهشتی) به عنوان مدرسه ماندگاراست.
تمامی حقوق برای شورای عالی اطلاع رسانی آموزش و پرورش محفوظ می باشد .
www.sce.ir
*******************************************************************************************************
فراز و نشیب های آموزشهای فنی وحرفه ای و کاردانش در مدارس ایران
تهران - قدمت آموزش های فنی و حرفه ای از زمان تاسیس نخستین هنرستان در سال 1305 در ایران به حدود 90 سال می رسد اما هنوز کیفیت آموزش این شاخه نتوانسته سطح توقعات طراحان آن را برآورده کند هر چند در سال های اخیر تلاشهایی برای رشد کمی و کیفی این آموزش ها صورت گرفته است.
باوجود آنکه ایجاد این شاخه ها در نظام آموزش متوسطه، آماده کردن جوانان برای ورود به بازار کار بوده اما این آمادگی برای برخی از فارغ التحصیلان و در شماری از رشته های تحصیلی شاخه های فنی و حرفه ای و کاردانش محقق نشده است.
تجهیز نبودن کارگاه های هنرستان ها و فراز و فرودهای ناشی از تغییرات فناوری و پیچیدگی در محل کار، هنوز در کیفیت ارایه آموزش های این مراکز سایه افکنده است تا شماری از فارغ التحصیلان همچنان برای ورود به بازار کار با مشکل روبرو شوند.
تعیین ظرفیت آموزش های فنی وحرفه ای بدون نگاه به ظرفیت های جذب و توسعه از جمله ایرادهای آموزش این شاخه ها محسوب می شود به طوریکه درسال 1358 شمار دانش آموزان فنی و حرفه ای نسبت به کل دانش آموزان دوره متوسطه - با احتساب نوبت دوم - 2/21 درصد بوده که با حذف نوبت دوم هنرستان ها این نسبت به 16 درصد کاهش یافت.
براساس آمار این نسبت تا سال 71 کاهش داشته که میانگین آن به 3/13درصد رسید، پس از این سال در یک مسیر شتاب دار، این سهم به 38 درصد رسید.
به باور کارشناسان، تنوع و شمار رشته های تحصیلی، کاهش تدریجی سرانه های دانش آموزان فنی وحرفه ای در مقایسه با تعداد کل دانش آموزان و افزایش بهای تجهیزات وماشین آلات نشان می دهد که آموزش های فنی وحرفه ای با افول روبرو بوده است.
مدارس کاردانش که پس از انقلاب در کشور تاسیس شده نیز با وضعیت مشابه و شاید نامناسب تر از هنرستان های فنی و حرفه ای روبرو بوده است. به باور کارشناسان، این مدارس هر چند با تعدد و تنوع رشته های تحصیلی توانست به سلایق مختلف تقاضاهای آموزشی پاسخ دهد اما در ارایه کیفیت آموزشی به موفقیت زیادی دست نیافته اند.
کارگاه های شاخه های فنی و حرفه ای و کاردانش از مهم ترین بخش های آموزش این شاخه ها محسوب می شود. هر چند در سال های اخیر تلاش هایی برای تجهیز این کارگاه صورت گرفته اما بنظر می رسد هنوز امکانات این بخش ها با استانداردهای بین المللی فاصله داشته باشد.
با این حال فارغ از کیفیت آموزش در این شاخه ها،یکی از دغدغه های اصلی و اساسی دانش آموزان پایه اول متوسطه، انتخاب رشته تحصیلی آنان است که در واقع با این انتخاب آینده شغلی خود را رقم می زنند و در سایه انتخابی درست و بجا می توانند، آینده شغلی خود را بسازند.
هر چند شاخه های فنی و حرفه ای و کاردانش تمام تلاش خود را برای تربیت هنرجویان توانمند برای حضور در بازار کار انجام می دهند اما به نظر می رسد که تبلیغات و فرهنگ سازی لازم برای ترغیب دانش آموزان برای ادامه تحصیل در این شاخه صورت نگرفته است.
یکی از اهداف و سیاست های کلی وزارت آموزش و پرورش، توسعه کمی و کیفی رشته های فنی و حرفه ای و کاردانش است تا از این طریق زیرساخت های لازم برای اشتغال جوانان در کنار افزایش دانش آنان فراهم شود.وزارت آموزش و پرورش هر چند در این زمینه گام هایی برداشته اما تا رسیدن به نقطه مطلوب فاصله زیاد وجود دارد.
مهندس مهدی اسماعیلیˈ مدیر هنرستان فنی ماندگار صنعتی تهران(شهید بهشتی)نیز در گفت و گو با خبرنگار اجتماعی ایرنا به پیشینه این هنرستان اشاره کرد و گفت: این هنرستان به عنوان قدیمی ترین هنرستان تهران دارای 103 سال قدمت است.
وی افزود: هم اکنون در این هنرستان 533 هنرجو در رشته های الکترونیک، الکتروتکنیک، ساخت و تولید، نقشه کشی عمومی، مکانیک خودرو و صنایع چوب و کاغذ به تحصیل اشتغال دارند.
مدیر این هنرستان گفت: به دلیل عدم اطلاع و آگاهی دانش آموزان از رشته تحصیلی خود، با افت تحصیلی هنرجویان سال دومی مواجه هستیم چرا که بدون آگاهی وارد این رشته می شوند.
وی با اشاره به مشکلات هنرستان ها، گفت: سرانه هنرستان ها پایین است و باید در این زمینه تجدید نظر صورت گیرد چراکه هزینه اداره هنرستان ها قابل مقایسه با دبیرستان ها نیست.
ˈمحمد شریف زادهˈ مدیرکل دفتر آموزش های فنی وحرفه ای و کاردانش وزارت آموزش و پرورش نیز در گفت و گو با خبرنگار اجتماعی ایرنا گفت: در حال حاضر760 هزار هنرجو در رشته های فنی و حرفه ای و کاردانش در بیش از پنج هزار و 500 هنرستان که دارای بیش از 700 رشته( حدود 43 رشته فنی و حرفه ای و 400 رشته کاردانش) است، مشغول تحصیل هستند.
وی در باره اعتبارات تجهیز هنرستان های کشور گفت: از 12 درصد اعتبارات عمرانی، چهار درصد آن به تجهیز هنرستان های کشور اختصاص یافت ضمن اینکه ردیف اعتباری مستقلی برای تجهیز هنرستان ها در سال 1390 اختصاص خواهد یافت.
براساس برنامه چهارم توسعه باید 4/44 درصد از دانش آموزان سال های دوم و سوم متوسطه در هنرستان های فنی و حرفه ای و کاردانش جذب می شدند که تا کنون 38 درصد از این برنامه تحقق یافته است.
وی گفت: برنامه های جدی در وزارت آموزش و پرورش برای افزایش هنرجویان هنرستان های صورت گرفته است به ویژه در بخش نیروی انسانی که در این زمینه 9 هزار نفر نیروی متخصص فنی از طریق آزمون استخدامی وزارت آموزش و پرورش جذب این وزارتخانه شدند.
وی درباره افزایش مدت تحصیل در شاخه های فنی و حرفه ای و کاردانش گفت:در صورت تصویب تغییر نظام آموزشی کشور( شش، سه - سه) در شورای عالی انقلاب فرهنگی و یا مجلس شورای اسلامی، دوران تحصیل هنرجویان فنی و حرفه ای و کاردانش از 11 به 12 سال افزایش می یابد.
وی در خصوص مزایای افزایش دوران تحصیل هنرجویان هنرستان ها، افزود:با تغییر نظام آموزشی و افزایش یک سال دیگر به دوران تحصیل هنرجویان هنرستان ها، علاوه بر افزایش کیفیت آموزشی هنرجویان، بازار کار از آنان به راحتی استقبال خواهد کرد.
شریف زاده، استاندارد بین المللی ساعت های آموزش فنی وحرفه ای و کاردانش را سه هزار ساعت عنوان کرد و گفت: با تغییر نظام آموزشی ساعت های آموزش مهارتی نیز به دو هزار و 700 ساعت خواهد رسید که نزدیک به استاندارد است.
شریف زاده ادامه داد: سال گذشته سرانه هنرجویان هنرستانها حدود 25 هزار تومان بود که این رقم در سال تحصیلی جدید به دو برابر افزایش یافت.
وی با یادآوری اینکه نوبت نخست سرانه مراکز فنی و حرفه ای و کاردانش پرداخت شد، افزود: نوبت دوم این مراکز به تدریج به حساب هنرستان ها واریز می شود.
به گفته شریف زاده، در نوبت نخست، حدود یک میلیون تومان به حساب مراکز واریز شده است.
مدیرکل دفتر آموزش های فنی و حرفه ای و کاردانش وزارت آموزش و پرورش گفت: مراکز آموزش فنی و حرفه ای و کاردانش از سال تحصیلی جدید(1390-1389) براساس کیفیت آموزشی درجه بندی می شوند.
شریف زاده با بیان اینکه درجه بندی هنرستان ها در افزایش کیفیت آموزش تاثیرگذار خواهد بود، گفت: درجه بندی هنرستان ها پیش از این هشت درجه ای بود که در ساختار جدید به چهار درجه تقلیل یافت.
شریف زاده اضافه کرد: با درجه بندی جدید، مدارس باید به روز شوند و کارکنان اجرایی آن دوره های ضمن خدمت را بگذرانند و با تجهیزات و فناوری جدید نیز آشنا شوند.
شریف زاده با بیان اینکه هر سه سال یکبار کتاب های درسی مورد بازنگری قرار می گیرند، افزود: در راستای این بازنگری و تطابق کتاب های فنی و حرفه ای و کاردانش با آخرین فناوری روز، با توجه به نیاز بازار کار، حدود 30 عنوان کتاب جدید در این زمینه تولید شده است.
********************************************************************************************************
********************************************************************************************************