شناخت مراحل مختلف رشد کودک از آغاز دوره جنینی تا پایان دوره نوجوانی و بکارگیری راهکارهای صحیح در عبور از بحران های مختلف هر مرحله از رشد, موجب شکل گیری صحیح وشایسته شخصیت فرزند ما خواهد شد. از این رو با نگاه علمی به دانش روانشناسی رشد و شخصیت و سال ها تجربه ی تعلیم وتربیت , سعی خواهد شد ضمن آموزش های لازم و ارایه ی راهکار های کوتاه,کلیدی و کاربردی به ارتقای قدرت تشخیص ,مواجهه وعملکرد صحیح والدین و مربیان در هر مرحله پرداخته و ضمن کاهش تنوع و میزان آسیب های ناخواسته و ندانسته ,بستر مناسبی برای شکل گیری و تقویت چهار چوب شخصیتی و موفقیت بیشتر فرزندانمان در حیطه های مختلف رشد و عرصه های مختلف زندگی باشیم.
این روزها همه در تکاپوی انتخاب رشته تحصیلی برای دور دوم متوسطه فرزندان خویش هستند و از هیچ گزینه ای دریغ نمیکنند، به همه حق انتخاب میدهند جزء به خود نوجوان.
این انتخاب تنها حق نوجوان است، البته پس از خودآگاهی، و مهارت خودآگاهی موجب میشود تا نوجوان به نقاط قوت و قابل تقویت و کمتر تقویت خود آگاه شده و بر اساس تیپ شخصیتی خودش، دست به انتخاب رشته ای بزند که نه تنها از تحصیل آن خوشحال باشد، بلکه از انجام آن لذت برده و کسب درآمد کند. چون انسان کاری را که با عشق و علاقه انجام دهد به بهترین وجه انجام داده و مورد پسند مردم خواهد بود.
پس دست از پیچیدن نسخه های خانگی(عمو و عمه و خاله و. . ) و نسخه های تکراری و یکسان موسسات اقتصادی انتخاب رشته برداشته و فقط و فقط با انجام یک تست و مصاحبه شخصیت، لیستی از مناسب ترین رشته با علائق و توانائی های فرزندتان را در اختیار او قرار دهید، و انتخاب را به او واگذار کنید.
مطمئن باشید بهترین اتفاق رخ خواهد داد.
درستی این انتخاب موجب ایجاد و افزایش عزت نفس و خودباوری نوجوان خواهد شد و به فرض بسیار ضعیف اگر انتخاب نادرست انجام شود نیز، بیشترین احتمال اصلاح و تغئیر مسیر وجود خواهد داشت. چون دیگر بهانه نمیکند که این انتخاب شما بود، چون انتخاب خودش بوده، پس تلاش میکند تا در اسرع وقت آن را اصلاح کند و این نیز میشود اعتماد به نفس و خودباوری. پس بزرگ ترین فرصت شکل گیری عزت نفس، هویت و خودباوری فرزندان خویش را جدی بگیرید.
شماره تلفن جهت هماهنگی و #رزرو_وقت_مشاوره_و_انجام_تست_و_مصاحبه_تیپ شناسی_و_انتخاب_رشته_مناسب_تحصیلی_شغلی_و_ازدواج_کلینیک_طلیعه_صبح_مهدی اسماعیلی_روانشناس_مشاور
بخشنامه و شیوه نامه تغییر رشته دانش آموزان پایه دهم به مدارس ارسال شد.
بر اساس این بخشنامه و با طی مراحل مندرج در بخشنامه, دانش آموزان پایه دهم که در سال جاری به این تصمیم رسیده اند که در سال قبل انتخاب مناسبی نداشته و تصمیم به تغییر رشته برای سال یازدهم را دارند باید هرچه زودتر به مشاور یا مدیر مدرسه مراجعه و پس از دریافت فرم درخواست شرکت در امتحانات تغییر رشته برای این موضوع اقدام نمایند.
توصیه و تاکید میشود که در انتخاب رشته جدید نهایت دقت و استفاده از نظر کارشناسان مشاوره و تشخیص تیپ شخصیتی خویش را نموده و مانع از تکرار خطای گذشته شوند!
لازم به ذکر است که شرط لازم برای تغییر رشته قبولی داوطلب در کلیه دروس تخصصی رشته جدید است.
شورای عالی آموزش و پرورش در پاسخ به نامه مورخ ۱۰ مهر ۹۵ به استناد مصوبه شماره ۹۱۵ همین شورا امکان ادامه تحصیل دانش دانش آموزان پایه دوم شاخه نظری در سال دهم فنی حرفه ای بلامانع اعلام کرد.
برای ادامه تحصیل دانش آموزان پایه دوم رشته های شاخه نظری در سال دهم فنی حرفه ای نظام ۳-۳-۶ باید سابقه پایه دوم این دانش آموزان حذف شود.
ضمن تبریک روز روانشناس و مشاوره به محضر همه خدمتگراران عرصه اثرگذار و سرشار از اهمیت روانشناسی و مشاوره ایران عزیز , یکمین سال گشایش پنجره امید نوجوان به روی مراجعین گرامی اعم از خانواده های محترم و نوجوانان عزیز را گرامی داشته , امید آن داریم مطالب و راهنماییهای ارایه شده مفید فایده و بهبودبخش لحظه های اکنون و هنوزمان باشد برای ساختن جهانی بهتر.
در این یک سال قریب دو هزار نفر بازدید کننده بیش از چهار هزار و سیصد بار مطالب وبلاگ را ورق زده و در فصای خصوصی و عمومی به گفتگو با ما پرداختند , بابت این حسن اعتماد قدردان شما هستیم و به سیاق جاری کماکان پذیرای نظرات و پاسخگوی پرسشهای شما هستیم.
براستی نخستین تصمیم مهم در زندگی هر کس ،انتخاب رشته تحصیلی و پس از آن دومین انتخاب مهم زندگی ،یعنی انتخاب شغل و به طبع آن انتخاب سبک زندگی است.
و این انتخاب مهم حق مسلم هر نوجوان است.در بهبوهه بحران
هویت "من کیستم". و از کدامین مسیر و برای کسب کدامین هدف باید سعی و تلاش
بنمایم؟!
نقش پدر،مادر،معلم،مشاور و مدرسه تنها فراهم ساختن
بستری مناسب و شایسته است، بمنظور آماده سازی ذهنی و بلوغ شخصیتی نوجوان
برای پذیرش مسیولیت و انجام این انتخاب مهم در تمام زندگی.و مطلقا کس دیگری
وظیفه و یا حق انتخاب و یا اعمال رای و نظر در انتخاب نوجوان را ندارد!
از اینرو ضمن تامین بستر آشنایی با رشته های مختلف
تحصیلی،گرایشهای مختلف شغلی و سبک های مختلف زندگی ،فرصت بروز استعداد و
تمایلات فردی نوجوان را فراهم و با تامین پاسخ ویا پاسخگویی منطقی و غیر
احساسی به پرسشهای او فرآیند انتخاب صحیح را برای او میسر نماییم.
توجه به پیشنهادها و اولویت های توصیه شده در فرم
هدایت تحصیلی که تنها سند کمتر دستکاری شده و نزدیک به استانداردهای آموزشی
است بسیار مفید و موثر خواهد بود.
لیکن به صورت کلی و بعنوان یک راهکار
عمومی میتوان گفت که با یک نگاه دقیق به شخصیت(روانشناسی شخصیت) ،
استعداد(موفقیت در کسب نمره) ، علاقه(تمایل به انجام بی مزد کاری) و محیط
اجتماعی(فرصت های محل زندگی) وهمچنین امکان حمایت های خانوادگی(حمایت های
شغلی وصنفی اقوام) میتوان داوطلبان انتخاب رشته را به سه دسته کلی تقسیم
کرد. 1-داوطلب صرفا مغزافزار:
کسانی که از انجام تمرینهای مستمر
ریاضی،فیزیک و شیمی وپرداختن به مباحث علوم نظری و اجتماعی لذت برده و بدون
معلم خصوصی و حتی تشویق های غیرمتعارف موفقیت بالای85% یعنی نمره بالای17
کسب میکنند.ونه تنها از مطالعه وتمرینی که میکنند خسته نمیشوند،بلکه لذت هم
میبرند.
این دسته از داوطلبان درصورت بروز مشکل
در سیستم یا ابزاری در زندگی روزانه، از مرحله اظهارنظر علمی و پیشنهاد
استمداد از نیروی متخصص فراتر نرفته و تمایلی به دخالت فعال و فیزیکی در
انجام کار از خود نشان نمیدهند.
پیشنهاد رشته مناسب برای این گروه
برحسب میزان موفقیت و علاقمندی ، یکی از رشته های علوم پایه(ریاضی فیزیک
یاعلوم تجربی)و یا علوم انسانی و معارف اسلامی است.
این گروه از داوطلبان در پایان تحصیلات
عالی نیز در بخش نظریه پردازی ، طراحی و ارائه ایده های نو فعالیت داشته و
نفرات برتر این دسته به عنوان نخبگان علمی و در راس هرم اشتغال مشغول به
کار بوده و از سبک زندگی خویش رضایتمند خواهند بود.
2-داوطلب مغزافزار،دست افزار:
این دسته از داوطلبان از عهده دروس
تخصصی علوم پایه مثل ریاضی ، فیزیک وشیمی برآمده ، لیکن از آشنایی با مکانیسم
های پیرامون خویش و نحوه عملکرد ماشین آلات کوچک و بزرگ پیرامون خود لذت
میبرند.با مطالعه کتاب حرفه وفن تلاش میکند با شیوه کار با ابزارهای مختلف
آشنا شده و اگر ماشین یا سیستمی دچار مشکل شود در موضوع بررسی،رفع عیب و
تعمیر آن دخالت ، اظهار نظر و حتی کمک کند.این گروه از داوطلبان موفقیت
حداقل75%(نمره15)را در دروس پایه(ریاضی،فیزیک،شیمی)داشته ولی در دروس فنی و
مهارتی مثل حرفه وفن وآزمایشگاه موفقیت بیشتری دارند.
به این دسته از داوطلبان توصیه میشود
به تناسب علاقه و استعداد فردی و میزان حمایت خانوادگی و اجتماعی یکی از
رشته های شاخه فنی حرفه ای به تحصیل مشغول شوند.این گروه پس از فراغت از
تحصیل در عرصه های ساخت و تولید محصولات صنعتی و عرضه دانش فنی خویش
پرداخته و همزمان با مغزهای خلاق و مولد از دست های کارآمد و مولد برای
تبدیل ایده های خویش به طرح های تولیدی و صنعتی برخوردار بوده و در سطح
میانی هرم اشتغال نقش موثری در تکمیل هرم اشتغال و تقش رابط بین راس و
پایین آن را بر عهده دارند.
3-داوطلب دست افزار:
این گروه از داوطلبان از انجام تمرینات
خشک ریاضی فیزیک و شیمی لذت نبرده ، ترجیح میدهند زمان خود را صرف انجام
کاری کنند که مهارت بدنی لازم برای انجام آن را داشته و از پیشرفت واتمام
آن کار لذت میبرند.
این دسته برای کسب نمره قبولی در دروس
پایه(ریاضی،فیزیک و شیمی)نیاز به کلاس فوق العاده و تشویق داشته ، ولی در
انجام کارهای دستی و کارهای فنی همیشه داوطلب ،صاحب نظر وپیشنهاد و دارای
انگیزه انجام کار هستند.در صورت تشخیص رشته مناسب از نظر علاقمندی،استعداد و
حمایت خانوادگی و اجتماعی در شاخه کاردانش این داوطلبان به نخبگان مهارتی
تبدیل شده و سرآمد تولیدکنندگان صنعتی و بهترین ارائه دهنده خدمات هنری و
دستی خواهند بود.
این گروه در کف هرم اشتغال جامعه، ستون
های پایدار و ماندگار هر جامعه در بخش های مختلف اجتماعی، فرهنگی،هنری و
صنعتی بوده و بار تولید هر محتوا و محصولی بر عهده ایشان استوار است.
گاهی برای دریافت خدمات یا ملاقات این
نخبگان مهارتی شما مجبور خواهید بود زمان بیشتری را صبر و هزینه بیشتری
نسبت به دسته نخست را پرداخت نمایید.
لازم به ذکر است مطالب فوق به اختصار وتا
حدودی کلی ارایه شده و استفاده حضوری از نظر مشاوران و متخصصین راهنمایی
تحصیلی و رشد نتیجه بسیار مفیدتری خواهد داشت.
درپایان به صراحت و با اطمینان میتوان
گفت،خداوندی که هر کدام از ما را با نقش سرانگشتی خاص و متفاوت آفریده است
قطعا برای هرکدام از ما نیز هدفی خاص و متعالی مقرر فرموده و برای انجام
این رسالت مهم استعداد و توانایی در حد ایده آل آنرا نیز تدارک نموده است
تا در آن مورد برترین و موفق ترین باشیم.
امید آن که هر کس بتواند به مهم ترین کشف زندگی خویش دست یابد!
آنها همیشه دلیلی برای نالیدن دارند. از گرانی گرفته تا گرم شدن هوا یا
صدای بنایی همسایه، همه موارد میتوانند روز این آدمها را خراب کنند و به
سدی برای شادیهایشان تبدیل شوند. آدمهای سمی نهتنها این دلیلها را با
خود از یک گفتوگو به گفتوگوی دیگر میبرند، بلکه برای شریک کردن شما در
حرفها و افکارشان هم تلاش میکنند و به دنبال جلب تایید و همراهی شما
هستند.
۲-دست از گله برنمیدارد
آدمهای سمی هیچ مرزی برای بروز افکارشان
ندارند. برای آنها مهم نیست که شما دوست صمیمیشان هستید یا فردی که در صف
نانوایی میبینند. آنها به اندازه کافی افکار مسموم در ذهنشان دارند که در
هر زمان و مکانی توانایی بروز آنها را داشته باشند.
۳-حرف توی گوشش نمیرود
این افراد به نصیحت مقاوم هستند. یعنی اگر
یک روز تمام هم برای تغییر افکارشان با آنها صحبت کنید مدام با عبارتهای
«نه! آخه. . . » «ولی. . . » و. . . بحث را ادامه میدهند و به شما
میگویند که تغییری در افکارشان صورت نگرفته است.
۴-خودش را قربانی میداند
این آدمها معتقــدند تلخیهایی که در
سالهای زندگیشان به آنها تحمیل شده، باعث سمی شدنشان شده؛ اما اگر به
افکار و رفتارهایشان توجه کنید، میبینید که قابلیت تفسیر منفی هر رویداد
سادهای که دیگران به راحتی از کنارش میگذرند را دارند.
۵- آرزوهایش ناکام مانده
آدمهای سمی یک کولهبار آرزوی ناکام
دارند. آنها همیشه شکستهایشان را دلیل سمی شدنشان معرفی میکنند اما اگر
تکتک آرزوهای کولهبارشان برآورده شود، باز هم دلیلی دیگر برای منفی بافی
را جایگزین آن آرزوها میکنند. آنها فقط به دنبال بهانهای برای شکایت
میگردند، نه یک دلیل واقعی.
۶-با خوشبینها نمینشیند
سمیها از خوشبینها بیزارند. آنها عاشق
این هستند که یکی مثل خودشان در مقابلشان بنشیند و پا به پایشان منفیبافی
کند. آنها مثل آهنربا آدمهای شکستخورده و سمی را به خود جذب میکنند و
از اینکه تنها فرد ناکام جهان نباشند، لذت میبرند. سمیها همیشه دوستان
نزدیک و وفاداری برای هم هستند.
۷-از شکست استقبال میکند
در زندگی سمیها راه برای شکستهای تازه،
باز است. آنها همیشه در پوشش «من نفهمیدم» خودشان را به راهی وارد میکنند
که به آنها برای نالیدن و منفیبافی فرصت تازهای بدهد. آنها همیشه راههای
سخت را برای رسیدن به هدف انتخاب میکنند تا دلیل بهتری برای توجیه
ناکامیها داشته باشند.
۸-از زمین و زمان شاکی است.
اگر سمیها در موردی خودشان صاحب رنج و شوربختی نباشند، بهخاطر رنج
دیگران از همه چیز شکایت میکنند و به جای اینکه سهم آدمها در
ناکامیهایشان را در نظر بگیرند، زمین و زمان را متهم میکنند. آنها گاهی
لباس سوپرمن را هم به تن میکنند و خود را به عنوان ناجی کسانی که در رنج
هستند، معرفی میکنند.
۹-همه را متهم میکند
در شرایطی ساختارها و دیگران را دلیل ناکامیهای خود میدانند که تلاشی
برای بهبود وضع جهان به خرج نمیدهند. آنها درحالی بهخاطر کثیفی
خیابانها، شهرداری و مردم را متهم میکنند که خودشان به راحتی قوطی
نوشابهشان را در جوی آب پرت میکند.
۱۰-زبانش تلخ است
آنها عاشق این هستند که ایرادهای دیگران را به رخشان بکشند تا از این
طریق ایرادها و ناکامیهای خود را بپوشانند. حتی در بسیاری موارد از
شکستهای دیگران دلشاد میشوند.
۱۱-شادی را بلد نیست
لحظات شاد هم برای آنها خالی از منفیبافی نیست. درست در لحظهای که همه
در عروسی بهخاطر ورود عروس و داماد ذوقزده میشوند، این افراد میتوانند
به خط نازک بالای چشم عروس ایراد بگیرند.
۱۲-گوشهایش نمیشنود
این افراد هیچ وقت وارد مکالمه دو طرفه با کسی نمیشوند،
بلکه تنها میخواهند دیگران آنها را بشنوند وقتی به حرفهایشان پاسخی
میدهید، به شما ثابت میکنند که اصلا حرفتان را نشنیدهاند یا محتوایش را
درک نکردهاند.
۱۳-بیاعتماد است
سمیها به همه بیاعتمادند. آنها توهم توطئه دارند و فکر میکنند هر حرف
سادهای که از زبان دیگران خارج میشود، آنها را نشانه میگیرد. به همین
دلیل همیشه در ذهنشان به دنبال جوابی دندانشکن میگردند و هیچ وقت آرام
نمیگیرند.
اگر با سمیها زندگی میکنید …
۱- ریشهیابی نکنید
قطعا همه آدمها سمی به دنیا نمیآیند و بهخاطر اتفاقاتی که در سالهای
زندگیشان تجربه میکنند و البته استعداد ذاتی که باعث میشود به آن
اتفاقات اجازه ویران کردن زندگی و شخصیتشان را بدهند، سمی میشوند. شما
میتوانید با چنین پیشفرضی، به جای اینکه مهر منفیباف را روی این افراد
بچسبانید و درباره ی افراد قضاوت کنید، به دنبال ریشه منفیباف شدنشان
بگردید. اما چه فایدهای دارد؟!
پس خودتان را درگیر نکنید
حالا که بحث محافظت از خودتان به میان آمده، باید بدانید که شما مددکار
اجتماعی نیستید و اینکه بخواهید بدانید آنها چطور به این روز افتادهاند.
۲- تماس کمتر و یا بی توجهی به صحبت هایشان
حتی المقدور سعی کنید با این افراد تماس کمتری داشته باشید، یا در صورت
اجبار مدّت زمان کمتری را با آنها سپری کنید. اگر این شخص، فامیل یا
همکارتان است، تنها اجازه دهید هر حرف بی ارزش و کنایه ای که می خواهد
بزند، از این گوش بشنوید و از آن گوش در کنید! هیچ واکنشی از خود نشان
ندهید. در این بین، از درون، از قدرت روحیه و انرژی مثبت خود برای بازپس
زدن تأثیرات منفی حرفهای او، استفاده کنید.
۳- تغییر دادن مسیر حرف های او
زمانی که وی سر شکایت را باز می کند و در به انجام نرساندن کار یا هدفی،
بی دلیل تمام تقصیرات را به گردن شما می اندازد، سعی کنید با تمرکز به
نقاط مثبت قضیه و شرح موفقیتهای هرچند کم در آن مسئله، مسیر حرفهای او را
تغییر دهید.
۴- تقویت روح خود
روح خود را تقویت کنید. بعد از برخورد با چنین افرادی انرژی خود را
بازیابی کنید. با کشیدن چند نفس عمیق، بر خود مسلط شوید و سعی کنید که تمام
رسوبات منفی افکار وی را از درون خود بیرون بریزید.
تنها خود شما هستید که مسئول کیفیت روابط خود هستید. روابط سازگار و غیر
سازگار خود را تشخیص دهید. به عنوان انسانی عاقل، می توانید با یافتن
روابطی مفید، به استحکام و افزایش سطح روحیه ی خود کمک کنید.
۵- این مشکل دیگران است و نه شما
در واقع رفتار منفی مردم، بازتاب درونشان است که نمود خارجی پیدا میکند و
شما هم بر حسب اتفاق در برابرشان قرار میگیرید. این رفتار، شخصی نیست پس
چرا ما به دل میگیریم؟
پاسخ این است که نفس ما مشکلات و کشمکش ها را دوست دارد. اغلب زندگی مردم آنقدر خسته کننده و بی روح است که میخواهند دیگران را نیز در آن سهیم کنند.
۶- خشم، خشم را به وجود می آورد
خیلی به ندرت پیش می آید که عکس العمل در مقابل شخصی منفی نتیحه خوبی
داشته باشد. این کار فقط آتش خشم را شعله ور می کند و واکنش منفی تر شخص را
به دنبال دارد. اگر ما بدون درنگ واکنش نشان دهیم انرژی خود را صرف دفاع
از خود کرده ایم و از نظر روانی احساس میکنیم که باید برای دفاع از خود دست
به مقابله بزنیم.
تا حالا توجه کرده اید هرچه اندیشه های ما خشمناک تر می شود ما عصبانی تر میشویم؟ این یک مارپیچ منفی روحی است.
۷- درمورد موضوعات ناراحت کننده با افراد سمی صحبت نکنید.
وقتی مشکل و درگیری در زندگی دارید برای صحبت کردن در مورد آن نزد افراد
منفی نروید. ما داستان را برای هر کسی که گوش کند بیان می کنیم. تعریف می
کنیم که چقدر از یک شخص و یا یک موقعیت بیزاریم آنچه که قادر به درک آن
نیستیم این است که هر چه بیشتر در مورد چیزی با افراد سمی صحبت می کنیم
بیشتر درگیر آن میشویم و حالمان بدتر می شود!
مثلا هرچه بیشتر در مورد اینکه از یک نفر متنفریم صحبت کنیم متنفر تر
میشویم و متوجه نکات نفرت انگیز دیگری در آن شخص می شویم، مخصوصا اگر با
افراد سمی صحبت و درد دل کنید او دائما تمرکز شما را به سمت رفتار های منفی
آن فرد می برد و شما فقط به نکات منفی آن شخص توجه می کنید غافل از اینکه
آن شخص حتما ویژگی هایی مثبتی هم دارد که شما در شرایط عصبانیت و خشم آن ها
را نمی بینید.
پس با یک فرد متعادل درباره ناراحتی ها و نگرانی هایتان صحبت کنید تا پس
از صحبت کردن با آن فرد حالتان بهتر شود و بتوانید واقع بینانه قضیه را
ببینید نه با عینک بدبینی!
۸-افراد سمی را تا حد امکان از زندگی تان حذف کنید.
افراد منفی باعث از دست رفتن انرژی هستند.
اشخاص ناراحت می خواهند از نظر روحی به شما زخم بزنند و از این نظر تنها
نباشند. تماس خود را با آنها قطع کنید. شما این حق را دارید که اطرافیان
خود را انتخاب کنید و تصمیم بگیرید با چه کسانی معاشرت کنید، این افراد باید کسانی باشند که شما دوست دارید:
افراد خوش بین، مثبت، آرام و مشوق.
همانطور که کتی سیرا می گوید “به دنبال چیزی باشید که میخواهید در دنیا ببینید.”
۹- ورزش کنید
بدوید یا شنا کنید یا به سایر ورزش های مورد علاقتان بپردازید. تمرینات
بدنی باعث آزاد شدن انرژی منفی می شود. به ورزش به چشم ابزاری جهت پاک کردن
ذهن و آزاد کننده انرژی های منفی بنگرید.
۱۰- سیستم حمایتی را گسترش دهید
شبکه ای از دوستان، آشنایان و تماس های شغلی مثبت ایجاد کنید. از هوش هیجانی
خود برای تشخیص زود هنگام کمک استفاده نمایید. وقتی شما می دانید که عاطفی
و احساسی برخورد می کنید، با یکی از دوستان و آشنایان خود تماس گرفته و به
آرامی همه چیز را برای او توضیح دهید. این افراد در این شرایط دارای
دیدگاه های متفاوت تری از شما بوده لذا می توانند روش های جدیدی را به شما
معرفی نمایند.
و در پایان توصیه می کنم با یک برخورد دوستانه و با استفاده از اصول هوش هیجانی
به آنها بگویید که از صحبت ها و برخوردهایشان ناراحت هستید و دوست دارید
زمانی که با آن ها سپری می کنید،به هر دوی شما خوش بگذرد، اگر فرد سمی
نزدیک شما، سمج تر از این حرفهاست پس مسیرتان را از او جدا کنید و
ارتباطتان را با او به حداقل برسانید.
دکتر هلاکویی عزیزم : از "ترین" پرهیز کن ، چرا که خوشبختی جایی هست که خودت را با کسی مقایسه نکنی. حتی نخواه خوشبخت ترین باشی . بخواه که خوشبخت باشی و برای این خواستت تلاش کن. همین. یادمان هست که از وقتی به دنبال پسوند "ترین" رفتیم، خوشبختی از ما گریخت. از 19/75 لذت نبردیم چون یکی 20 شده بود. از رانندگی با پراید و ... لذت نبردیم چون ماشین های مدل بالاتری در خیابان ، در حال خود نمایی بود. از بودن کنار عشقمان لذت نبردیم چون مدرک تحصیلی و پول توی جیب او ، کمتر از بسیاری دیگر بود. همچنین ، از خانه مان ، از شغلمان ، از درآمدمان ، از خانواده و دوستانمان و.... می خواهم بگویم تحت تاثیر آموزه های غلط ، بسیاری از ما فقط به " بهترین ، بیشترین و بالاترین " چسبیدیم ، در نتیجه تبدیل به انسان هایی افسرده و همیشه نالان شدیم. گاهی زندگی سخت است و گاهی ما سخت ترش میکنیم... گاهی آرامش داریم, خودمون خرابش میکنیم, گاهی خیلی چیزارو داریم اما محو تماشای نداشته هامون میشیم... گاهی حالمون خوبه اما با نگرانی فردا خرابش میکنیم... گاهی میشه بخشید اما با انتقام ادامه اش میدیم... گاهی میشه ادامه داد اما با اشتیاق انصراف میدیم... گاهی باید انصراف داد اما با حماقت ادامه میدیم.... و گاهی.... گاهی.... گاهی... تمام عمر اشتباه میکنیم و نمیدونیم یا نمیخوایم بدونیم... کاش بیشتر مراقب خودمون, تصمیماتمون و گاهی... گاهی های زندگیمون باشیم... کاش یادمون نره.... که فقط : یک بار زنده ایم و زندگی میکنیم.... برای خودت یک دایره اعتماد درست کن ... آنهایی که مهم هستند را بگذار درون دایره، کم اهمیت ترها را روی خط و باقی را بیرون از این دایره فرضی تصور کن هر وقت کسی حرفی به تو زد که خاطرت رنجید ببین کجای دایره ات هستند؟؟ جزو افراد مهمند یا نه فقط هستند آیا براستی ارزش دارد از کسانی که برایمان اهمیتی ندارند برنجیم !؟ چرا بگذاریم آدمهای کم اهمیت زندگیمان ، ما را نارحت کنند حتی برای ثانیه ای!؟ یادمان باشد وقتی دیگران بدانند که نمیتوانند ناراحتتان کنند، دیگر تلاشی هم برای ناراحت کردن شما نمی کنند این راز آرامش هست یک دایره فرضی ....
مهارتهای زندگی > جامعه و شهروند - همشهری دو - فاطمه شیری: جلوی
در ورودی، روی بنر نوشته شده: «مقدم مدعوین
و مهمانان عزیز را به هنرستان فنی ماندگار شهیدبهشتی گرامی
میداریم».
اما قدیمیهای این مدرسه اینجا را به همان نام
قدیمیاش «هنرستان صنعتی» صدا میزنند؛ جایی که به قول
خودشان مردانگی را پشت نیمکتهایی مشق کردهاند که
هیچ شوخیای در کار مربیان و معلمانش نبوده است؛ سختگیریهای
بجایی که امروز هر کدام از دانشآموزان این مدرسه را پشت
میز مدیریت نشانده است. حالا خیلی از فارغالتحصیلان
مدرسه صنعتی بار دیگر در روز هفدهممهرماه
دور یکدیگر جمع شدند تا هم دیداری
تازه کنند و هم با تعریف کردن خاطرات دوران مدرسه،
لحظات شادی را در کنار هم پشتسر بگذارند. به همت
مدیرفعلی هنرستان ماندگار صنعتی تهران، همه
فارغالتحصیلان سالها دور تا به امروز میتوانند در این
گردهمایی سالانه شرکت کنند. هنرستانی که در سال1286
تاسیس شد اما هنوز هم که هنوز است بهکار خود ادامه
داده و در این مدرسه میتوانید جای پای
افراد سرشناسی همانند نیما یوشیج، نظام وفا و بزرگ علوی را
ببینید که روزگاری در این مدرسه تدریس
ادبیات فارسی بر عهده آنها بوده است.
خاطراتی که نو میشوند
صبح دلانگیز یکی از جمعههای مهرماه است اما مدرسه تعطیل
نیست. امروز هنرستان ماندگارصنعتی تهران میزبان دانشآموزانی است
که سالها پیش فارغالتحصیل شدهاند و حالا از دور و
نزدیک خودشان را به محل مشترکی رساندهاند که
دوستیهایشان از همین جا شکل گرفته. شاید خیلی از آنها بهخاطر
کهولت سن یا گذشت سالها یکدیگر را نشناسند اما وجه اشتراک
همگیشان دوران شیرینی است که در این هنرستان پشت سر
گذاشتهاند؛ از شیطنتهای آنها گرفته تا تنبیه فیزیکی بهدست
معلمانشان. با وجود اینکه دقایق زیادی از ساعت شروع
برنامه گذشته اما دانشآموزان قدیمی هنوز در محوطه
در حال گپ زدن با یکدیگر هستند. بعضیها
دیدار تازه میکنند، عدهای صدای
خندهشان فضای مدرسه را پرکرده و گروهی سربهسر
یکدیگر میگذارند. نگاهی گذرا که به جمع حاضر
بیندازید باورتان نمیشود که خیلی از آنها 80-70بهار از
عمرشان سپری شده. در این جمع بهراحتی میشود
فارغالتحصیلان سالهای 40به بعد را پیدا کرد. در
واقع ماجرای گردهمایی دانشآموزان قدیمی و
جدید مدرسه برمیگردد به چند سال پیش؛
یعنی جشن 100سالگی مدرسه ماندگار صنعتی تهران.
آن وقت به همت مدیر مدرسه و همکارانش تصمیم گرفته شد
تا دانشآموزان قدیمی و پیشکسوتان مدرسه دور هم
جمع شوند. در این جشن خیلیها حضور پیدا
کردند تا شمع 100سالگی مدرسه را در کنار
یکدیگر فوت کنند اما همین دورهمی دوستانه
آنقدر به پیرمردهای دانشآموز چسبید و آنقدر
حالشان را خوب کرد که گردهماییهای آنها به شکل سالانه
درآمد. حسین لطیف از دانشآموزان قدیمی
مدرسه میگوید که متولد 1319 است و 75سال
دارد؛ «من خیلی چیزها را در این مدرسه
یادگرفتم و در نهایت برای ادامه تحصیل به آلمان رفتم.
الان چند سالی است که آمدهام ایران». آقای لطیف برایمان تعریف
میکند که عشق به ایران، صحبت کردن به زبان فارسی با هموطنانش
و خدمت رسانی در حوزه کاریاش او را به ایران کشاند؛
«در حال حاضر رئیس صنف باغداران شهرستان شمیرانات هستم و همه
کاری از جاده کشی تا برق و... را انجام میدهیم.» اما چه
شد که حسین لطیف سر از گردهمایی مدرسه
درآورد. در واقع او خودش یکی از بنیانگذاران این
گردهمایی است و به محض ورود به خاک ایران، نخستین چیزی که به
ذهنش رسید پیدا کردن همکلاسیهای قدیمیاش
بود، «خب از قبل که با یه سریها دوست بودم و
دوستیمون ادامه داشت».اما گروهی از همکلاسیها را لطیف
از طریق پروندههای دانشآموزیای که در اختیار
داشت پیدا کرد؛ «زمانی که من تو این مدرسه کلاس
یازدهم بودم تصمیم گرفتم سالنامهای رو دربیارم. وقتی
با مدیر وقت مدرسه، آقایشیخ که مرد منظم، باسواد و
تحصیلکردهای بود، در این زمینه صحبت کردم موافقت
کرد. همون زمون من از روی پروندههای دانشآموزای
زیادی عکس گرفتم که تعدادشون به 1200 تا میرسید
اما بعدها با تغییر مدیر مدرسه این سالنامه هیچ وقت چاپ
نشد». با این حال او توانسته بود تصویری از پرونده خیلی
از بچههای مدرسه را در اختیار داشته باشد؛ «از
طریق نشونیهایی که داشتم یه سریها رو پیدا کردم و هر
کدوم از بچهها هم یه سری دیگه رو پیدا کردن. این
کار بهصورت تصاعدی ادامه داشت تا اینکه جمع
قدیمیهای مدرسه هر سال بیشتر و بیشتر میشد».
ساعت از 9گذشته اما دانشآموزان قدیمی هنوز در حیاط
مدرسه خاطراتشان را مرور میکنند. در همین لحظه از
بلندگو اعلام میشود که همه خودشان را به سالن اجتماعات
برسانند. دانشآموزان اسامی و دیگر مشخصاتشان را روی
کاغذی مینویسند تا برای گردهماییهای سالهای بعد
دعوت شوند. مهندس مهدی اسماعیلی مدیر فعلی
مدرسه میگوید: «از عمر هنرستان ماندگار صنعتی تهران بیش از یک قرن میگذرد .برای همین تصمیم گرفتیم پیشکسوتان و
فارغالتحصیلان قدیمی این مدرسه را دور هم جمع کنیم. به
همینخاطر این برنامه از 8سال پیش شکل گرفت و هر بار تعداد
جدیدی از دانشآموزان فارغالتحصیل در سالهای
مختلف به جمع ما اضافه میشوند». آقای مدیر سالهاست که
در این مدرسه مدیریت میکند و در واقع او
ناجی هنرستان هم بوده. خیلی از پیشکسوتان جمع حاضر، او را بهخاطر
اینکه مدرسه را از تعطیلی ، تخریب و تبدیل شدن به پارکینگ یکی از وزارتخانهها در خیابان سیتیر نجات داده، دوست
دارند. او میگوید: «یک سال بعد از انقلاب مشروطه
سنگ بنای نخستین هنرستان صنعتی ایران بنیانگذاری شد تا دامنه
تعلیمات عمومی و فنی و حرفهای از حیطه شاهزادگان و منتسبین به
دربار کاملا خارج بشود. ما امروز پرچمدار جشن بلوغ
آموزشهای فنی و حرفهای در این مدرسه هستیم و ترجیح دادیم
جشن مدرسه را در کنار عزیزانی باشیم که سالها پیش پشت
نیمکتهای همین مدرسه درس میخواندند و حالا یا
بازنشسته هستند یا مدیرانی موفق در حوزه کاری و تحصیلی
خودشان».
گرچه عدهای از این پیشکسوتان از معلمان و دبیران گرفته تا
جمعی از دانشآموزان بهخاطر کهولت سن یا اتفاقات دیگر فوت
شده و به رحمت خدا رفتهاند اما هنوز گردهماییها
از 8سال پیش در این مدرسه ادامه دارد و با
وجود اینکه عدهای فوت میشوند اما با پیدا
شدن دانشآموزانی دیگر جای خالی فوتشدگان پر
میشود. جمعی که امروز در این هنرستان حاضر
شدهاند ثابت میکنند که خاطرات شیرینی از دوران
تحصیلشان در خاطر دارند که آنها را در یکی از
روزهای خنک صبح جمعه به اینجا کشانده درحالیکه
میتوانستند استراحت کنند و در کنار خانوادهشان
باشند.در همین لحظه با اعلام مجری همایش، یکی از معلمان
قدیمی روی سن میرود.
آقای هُدایی روزگاری سرپرست کارگاه فنی هنرستان صنعتی بوده.
او در سال82 و از سمتی دیگر در اداره فنی و
حرفهای کشور بازنشسته میشود. وقتی پای سن میرود در
ابتدای سخنرانیاش از همه شاگردانی که روزگاری آنها را تنبیه
فیزیکی کرده بود، حلالیت میخواهد. وقتی این را
میگوید شاگردان میزنند زیر خنده. خیلی از آنها
برس مقدس را بهخاطر دارند؛ برسی که باید با آن کف
کارگاه را پس از اتمام کار تمیز میکردند اما کوتاهی
در وظایف باعث میشد معلمشان با همان برس به خدمتشان
برسد که بعدها این برس در میان دانشآموزان
مدرسه، برس مقدس نام گرفت؛ برسی که همه دانشآموزان
مدرسه را برای یکبار هم که شده مورد لطف خود قرار
داده بود.
آقای هدایی خودش هم معتقد است که دانشآموزانش
وقتی از او کتک میخوردند خوشحال میشدند. این را
که میگوید شاگردانی که دورهاش کردهاند
میزنند زیر خنده. خیلی جالب است که همگیشان رفتار جدی
آقا معلم را چراغ موفقیتشان میدانند.
آقای هدایی میگوید: «بعید میدونم کسی کینهای
به دل گرفته باشه. سیستم کار آموزشی تو اون زمون طوری بود که
این فضا و شرایط رو میطلبید. ما طوری با بچهها رفتار
میکردیم که مرد به عمل بیان و همون طوری هم که میبینید
خیلیهاشون مدیران موفق و افراد برجستهایشدن».
شاگردانی که در اطراف آقا معلم هستند گفتههای او را با
لبخند تأیید میکنند. یکی از آنها میگوید: «اگه
آقای هدایی و سختگیریهاش نبود ممکن بود ما پخته نشیم.
الانم خیلی دوسش داریم و آرزو میکنیم همیشه سلامت باشه تا هر
سال بتونیم ببینیمشون». خیلی از دانشآموزان قدیمی با
وجود اینکه خودشان پدر یک خانواده هستند و
مردی شدهاند، آقای هدایی را با عشق در آغوش
میگیرند و با او سلفی و عکس یادگاری میاندازند.
آقا معلم میگوید: «فقط دلم میخواد یه جمله بگم که تو
این هنرستان تولید آدم به معنی واقعی کلمه شکل میگرفت».
به گفته آقای اردلانی این مدرسه پایگاه قلبی همه
دانشآموزان و محصلانی است که از گذشته تا به امروز در اینجا
درس خواندهاند؛ «من فارغالتحصیل سال64 هستم و نهتنها
با بچههای اینجا که با بچههای دانشگاه هم ارتباط داریم».