روانشناس،مشاور مهدی اسماعیلی (امید نوجوان)

ایجاد فضای گفنگو وتبادل نظر در موضوع مراحل رشد کودک ونوجوان و ارایه راهکارهای مفید و کلیدی

روانشناس،مشاور مهدی اسماعیلی (امید نوجوان)

ایجاد فضای گفنگو وتبادل نظر در موضوع مراحل رشد کودک ونوجوان و ارایه راهکارهای مفید و کلیدی

شناخت مراحل مختلف رشد کودک از آغاز دوره جنینی تا پایان دوره نوجوانی و بکارگیری راهکارهای صحیح در عبور از بحران های مختلف هر مرحله از رشد, موجب شکل گیری صحیح وشایسته شخصیت فرزند ما خواهد شد. از این رو با نگاه علمی به دانش روانشناسی رشد و شخصیت و سال ها تجربه ی تعلیم وتربیت , سعی خواهد شد ضمن آموزش های لازم و ارایه ی راهکار های کوتاه,کلیدی و کاربردی به ارتقای قدرت تشخیص ,مواجهه وعملکرد صحیح والدین و مربیان در هر مرحله پرداخته و ضمن کاهش تنوع و میزان آسیب های ناخواسته و ندانسته ,بستر مناسبی برای شکل گیری و تقویت چهار چوب شخصیتی و موفقیت بیشتر فرزندانمان در حیطه های مختلف رشد و عرصه های مختلف زندگی باشیم.

پیام های کوتاه
۱۳
خرداد

اگر حق با شماست ، نیازی به خشم و عصبانیت ندارید!
اگر حق با شما نیست ، حق خشم و عصبانیت ندارید

   منشاء خشم و عصبانیت ، افکار منفی و احساسات سرکوب شده است و مشاهده خشم و عصبانیت توسط فرزندان موجب انتقال افکار منفی به ایشان و یادگیری و الگوبرداری خشم و عصبانیت میشود.
  خشم و عصبانیت ما را منزوی و گوشه گیر می کند و این برای سلامتی ما ضرر دارد و آدم های معاشرتی عمر طولانی تری دارند.در     ضمن انزوا و تنهایی منشاء اکثر انحراف های خلقی و رفتاری است.
  انسان اجتماعی آفریده شده و جدایی ار جامعه در هر سنی به سلامت جسمی ، روحی و روانی انسان لطمه میزند.پس نوجوان منزوی را به حال خود رها نکنید!
  حوادث زندگی تجربه های زندگی هستند،باید از هر تجربه درس آن را گرفت و درد آن را که بهای آن است پرداخت و عبور کرد.
فرزندان ما از درک و آگاهی کافی برخوردارند ولی تجربه استفاده از آن ها را در برخورد با مشکلات زندگی ندارند و این تجربه را در مشاهده رفتار ما می آموزند.اگر ما نقش درست را در بازی های زندگی ایفا کنیم آنان نیز همان را می آموزند،و تاثیر کمتری از گفتار ما میگیرند.
  البته خشم و عصبانیت تا حدودی امری ذاتی و طبیعی است ، و فقط باید آن را کنترل و مدیریت کرد و اجازه نداد تا این واکنش غریضی ما را مدیریت کند.
  مدیریت خشم پنهان کردن و یا کتمان آن نیست! ما باید شیوه صحیح اعتراض و انتقاد به فرزندانمان بیاموزیم،تا احساس بی عدالتی و ظلم پنهان در آنها تبدیل به خشم و کینه های انباشته نشود و آن ها را منزوی و بیمار نکند.
  ضمنا برای تخلیه هیجانات و انرژی های پدید آمده بهتر است با حضور در محیط های ورزشی و رقابت های سالم فرصت تخلیه آن را فراهم ساخت.
وقتی نوجوان عصبی و پرخاشگر است با او هم کلام نشوید چون با کل کل های لجوجانه هم شما را مایوس و ناامید می کند و هم گفتگوهای ناشایست را ناخواسته تجربه میکند ، که تجربه خوبی برای هیچ یک از طرفین نخواهد بود.
  بلکه در فرصتی مناسب که پندهای شما اثرگذار باشد با او هم کلام شوید. در عمل به او فرصت صحبت بدهید،کلامش را قطع نکنید،به آراء دیگران به ویژه همسالانش بی حرمتی نکنید تا این همه را از شما بیاموزد.سپس با لحنی صمیمانه ، عاطفی ولی محکم دغدغه ها ، نگرانی ها و نظرات خود را شفاف و بدون کنایه و با پرهیز از توهین و تمسخر با او در میان بگذارید.
  هیچ گاه احساس او را انکار و یا تحقیر نکنید ، هر احساسی وقتی هست واقیعت دارد حتی اگر ناخوشایند باشد. انکار فرزند شما انکار همه خویشتن اوست!  شما میتوانید به رفتار او انتقاد داشته باشید که امکان تغییر و اصلاح آن را دارد.پس با ایجاد فرصت شنیده شدن ، همدلی و همراهی زمینه اصلاح و تغییر احساس ناخوشایند وی را فراهم کنید.
  یادمان باشد که با انکار و تهدید چیزی درست نمیشود ، بلکه حس ناخوشایند کتمان شده به لایه های ناخودآگاه درون رانده شده و با قدرت کینه و نفرت و به دور از چشم و خارج از حیطه نظارتی ما به تخریب مضاعف خواهد پرداخت!
  در بدترین شرایط یک لبخند مهرآمیز همراه با نوازش موی سر دختران یا فشردن بازو یا شانه پسران اعجاز پذیرش و درک را در پی خواد داشت! فقط یک بار امتحان کنید.
#مهدی اسماعیلی#
  • Mahdi Esmaeili
۱۱
خرداد
والدین مقتدر:
معیارهای بالایی برای فرزند تعیین و او را تشویق میکنند.
محدودیت هایی تعیین و اعمال کنترل میکنند و در زمان ضرورت به تنظیم آن میپردازند.
با فرزند دوست و صمیمی هستند و پاسخگوی ارتباطهای او هستند.
این والدین فرزندانی تربیت میکنند که:

با اعتماد به نفس بالا ، دارای حس همکاری مناسب با دیکران و توان درک و حل مشکل خواهد بود.


والدین مستبد:

مانند والدین مقتدر کنترل هایی را اعمال میکنند ولی از نظر عاطفی از کودک فاصله میگیرند.
دلیل یا توضیح منطقی برای مقرراتی که وضع میکنند ارایه نمیدهند.
در جزیی ترین تصمیمات شخصی فرزند دخالت میکنند.
این والدین فرزندانی تربیت میکنند که:
بدون اعتماد به نفس ، مطیع قانون و مقررات و نه چندان مستقل خواهند بود.

والدین آسان گیر:

با فرزند صمیمی و با محبت رفتار کرده از او هیچ توقعی ندارند.
هیچ معیار و چارچوبی برای فرزند تعیین و اعمال نمیکنند.
در برابر اشتباهات کودک همواره گذشت کرده ، او را بدون بازخواست میبخشند.
این والدین فرزندانی تربیت میکنند که:

دارای روابط عمومی خوب ولی زیاده خواه و طلبکار بوده از لحاظ اجتماعی بی مسیولیت هستند.

والدین بی تفاوت:

وقت کمی را با فرزند خود سپری میکنند و تقریبا هیچ حضوری برای علایق،تربیت و آسیبهای او ندارند.
برای خود وظیفه و تکلیفی بیش از تامین خوراک و سرپناه کودک قایل نیستند.
این والدین فرزندانی تربیت میکنند که:
فاقد اعتماد به نفس کافی و توان درک و حل مشکل،بی انظباط و دارای رفتار تکانشی و هیجانی در برخورد با رویدادها.

##نکته##
بیشترین آمار بزهکاری در نوجوانان مربوط به خانواده های با تعارض فکری و رفتاری بین والدین است!


#مهدی اسماعیلی#
  • Mahdi Esmaeili
۰۹
خرداد
آیا حافظه من از دیگر دوستانم ضعیفتر است؟!
                                    
شاید بارها این سوال ذهن شما را مشغول کرده باشد که چرا با داشتن مطالعه نتیجه ی خوبی در امتحانات نمیگیرم و اینکه دوستان من چطور درس می خوانند که موفق می شوند ویا شاید حافظه ی بهتری دارند.اگر با کارکرد حافظه آشنا بشویم به یک دیدگاه جدید دست می یابیم.
حافظه شامل سه بخش است.  1-حافظه حسی  2-حافظه کوتاه مدت  3-حافظه بلند مدت
 حافظه حسی:این حافظه که شامل تمام چیزهایی است که می بینیم ومی شنویم واطلاعات را 1 ثانیه در خود نگه میدارد.
 حافظه کوتاه مدت:اگربخشی ازاطلاعات حافظه حسی مورد توجه ما قرار بگیرد وارد حافظه کوتاه مدت میشود.این بخش مثل میز کار ماست ودر لحظه به هرچه فکر میکنیم دراین بخش قرار دارد.برای اینکه بخواهیم به چیز جدیدی توجه وفکر کنیم اطلاعات را ازبخش حافظه حسی وارد میکنیم واگر بخواهیم چیزی را از گذشته به خاطر بیاوریم از حافظه دراز مدت وارد این بخش میکنیم.اظلاعات در این بخش حداکثر 30ثانیه باقی میماند.وبا هربار تکرار این زمان را افزایش میدهیم. گنجایش ان فقط بین7تا9 عنصر است.
 حافظه دراز مدت:اطلاعات در این بخش از چند دقیقه تا سالها باقی میماند.گنجایش ان نامحدود است ودر موقع لزوم اطلاعات لازم به بخش کوتاه مدت منتقل می شود.
پس نمیتوان انتظار داشت فقط با یکبار شنیدن سر کلاس 6ماه بعد بتوانیم این مطالب را به برگه امتحانی منتقل کنیم.
 چه چیزهایی باعث انتقال اطلاعات ازحافظه کوتاه مدت به حافظه درازمدت میشود؟
1-توجه خاص به مطلبی                                                                                 
2-مرور ذهنی مطلب
3-باتوجه به اینکه گنجایش حدود7 عنصر است با دسته بندی مطالب امکان بیشتر کردن ظرفیت هست.مثلا اگر14 اسم داریم میتوانیم به دسته های دوتایی تقسیم کنیم و7عنصردوتایی تشکیل بدهیم به جای(گروه حسن)(گروه حسین)میشود(گروه حسن وحسین).
4-حافظه شنیداری قویتر ازحافظه دیداری است.پس برای خود باصدای بلند تکرار کردن باعث تقویت ان میشود.
 عوامل موثر در تقویت حافظه درازمدت:
1-یک عامل بسیار موثر رمزمعنایی است
الف-برای بخاطرسپردن مطلبی معنایش را برای خودمان گسترده توضیح دهیم.مثلا کلمه سرباز.(همان کسی که اسلحه دارد..میجنگد...لباس جنگ میپوشه..)
ب-به شناخته های قبلی خود انرا ربط بدهیم.مثلاسرباز(همان که تو فیلم فلان دیدم...مثل پسر همسایه...)
ج-خاطرات قبل را با این مطلب معنی دوباره بدهیم.مثلا(پس همان که داشت تلاش میکرد..داشت خداحافظی میکرد سرباز بود..)گذاشتن اسم رمز.مثلا سرباز(سر+باز   یعنی سرش بازه..)
2-تداخل عامل اختلال در حافظه میشود.وقتی یک مطلب را برای امتحان مطالعه کردیم وبعداز ان ذهنمان را با دیدن یک فیلم یا مطلب غیرمربوط یابازیهای رایانه ای ذهنی وغیره پرمیکنیم تداخل ایجاد میشود.درعوض یک ورزش یا تفریح وخندیدن به ما کمک زیادی میکند.                                         
3-داشتن استرس یاهیجان بالا مانع یاداوری اموخته ها میشود.وممکن بخاطر ان زمان امتحان چیزی به خاطر نیاوریم ولی فردای ان روز همه رابه یاد بیاوریم.                                                             
4-اطلاعات وارد شده درحافظه دراز مدت درزمانیکه ما به خواب عمیق وارد میشویم سازماندهی میشوند پس خواب کم یک عامل بهم ریختگی اطلاعات میشود.                                                   
با اگاهی از این اطلاعات میتوان تا حدی به مشکلات خود پی ببریم.شاید تاکنون روش مطالعه ما وانتظاراتی که ازخود داشتیم صحیح نبوده است.
یکی ازمعروفترین روشهای بهسازی حافظه به روش پس ختام ( PQRST OR PQ4R ) است که توانایی دانشجو راافزایش می دهد.
مراحل روش پس ختام:

1-پیش خوانی:یک نگاه کلی به موضوع درس؛تیترهای اصلی وفرعی وخلاصه درس.                       
2-سوال کردن:پس از پیش خوانی از خودتان بپرسیدمن با هر کدام از این مطالب به چه سوالاتی میتوانم پاسخ بدهم.                                                                                                           
3-خواندن:خواندن تمام متن به صورت کاملا دقیق.                                                                  
4-تفکر:هر مفهوم تازه ای را که خواندید به مطالبی که قبلا یاد گرفتیدربط معنایی بدهید.               
5-بازپس دادن به خود:بعد ازخواندن هرقسمت کتاب راببندید وبرای خود باز گو کنید تانقاط ضعف وقدرتتان رامتوجه بشوید.
6-مرور کردن:یکبار سوالاتی را که بلد نبودیم جواب بدهیم.
نکته:یکی از راههای مناسب برای نزدیک امتحان خلاصه نویسی درسها است بدین صورت که انها را با رنگهای متفاوت دسته بندی وخلاصه نویسی کنیم.مثلارودخانه های افریقارا بارنگ قرمزورودخانه های اروپارابارنگ مشکی بنویسیم.
نوشته شده توسط مریم هاشمی(مشاور)
  • Mahdi Esmaeili
۰۶
خرداد
دانش آموزان پایه سوم سال جاری که سال اول عمومی را درسال90-91 وبعد ازآن گذرانده اند میتوانند بانمره حداقل7در دو درس داخلی ودو درس نهایی(جمعا 4درس) فارغ التحصیل شوند!

#مهدی اسماعیلی#
  • Mahdi Esmaeili
۰۱
خرداد
اگه درس نحوندی وگذاشتی برای شب آخربهتراست:
1-فقط بخشهایی که زیادسوال میادبخونی
2-نمونه سوالهای قبلی را از لینک پیوست همین وبلاگ تهیه و تمرین کنی.
3-ازهردرس یک نمونه سوال طراحی و بدقت حل و بعد خودت تصحیح کن و نمره بدی!


#مهدی اسماعیلی#
  • Mahdi Esmaeili
۲۵
ارديبهشت

رویای درخت بید!
هیچ وقت رویای درخت بید برایم جدی نبوده است.اما این روزها چقدر قبطه میخورم به آسایش درخت بید! کافی است کمی بیخیال باشی میشوی بید مجنون! حالا دیگر همه بی حاصلی و بی ثمری تو فراموش میشود، تازه میشوی پاتوق اهل دل و مأوای عاشقان سینه چاک!
شاخ وبرگ ظریفی که تاب تحمل یک قناری را هم ندارد و هر نسیمی آنرا به هر سو که بخواهد میبرد،فوج فوج دلبری قلب هایی را میکند که به جای سربلند زیستن،سربه هوا بودن را برگزیده اند!
اما بیچاره درخت گردو!
   هنوز ریشه اش در زمین سفت نشده،که دستان طمع،سر و شاخش را درپی محصول میکاوند، و هرسال که بار بیشتری بدهد چوب بیشتری میخورد!

  شاخه نورس تازه ای را که چون دستی بر دعا تا آسمان قد کشیده است،میشکنند مبادا یک ماماغوری(گردوی ریز نارس) در لابلای شاخ و برگ نورسش پنهان کرده باشد!
   کودکانش به سنگ و کلوخ سهم خویش واخواهی میکنند،و کلاغان انبان،انبان شاخ و برگ بر سر و شاخ گردو میبرند تا آشیانه های استوار بر آن بنا کنند.چون میدانند که پشتشان را خالی نمیکند،حتی در طوفان وباد وباران! و البته قدرشناسند این روسیاهان سربلند!
اما وای به روزی که تشنگی،بیماری یا سال بی باری از میزان تعهدش بکاهد.تبر طمع و زیاده خواهی بر کمر درخت فرو می آورند،تا نهالی تازه ،بارآور و شاید از نژادی دیگر جایگزین آن کنند.و این پایان کار نیست!
به تنه و کنده او نیز رحم نمیکنند،و با تیغ برنده اره آنرا به الوارهایی برای میز و نیمکت،یا محراب و منبر تکه تکه میکنند!و در آخر کار سر شاخه های آنرا هم به شعله آتش میسپارند،تا ذغال آتش مناره قلیانشان شود،در سایه سار بید مجنون!در تفنن عاشق شیدای سربه هوا.
آری خاکستری است بر باد، پایان قصه درخت پر ثمر گردو!
گم شده در هیاهوی پر سرو صدای قل قل قلیان رویاپردازان عاشق،ومسحوران رقص لوند شاخه های بید! بید مجنون!


نوشته شده توسط مهدی اسماعیلی در تاریخ 10 مهرماه سال 1392

#مهدی اسماعیلی#

  • Mahdi Esmaeili
۱۷
ارديبهشت

 
براستی نخستین تصمیم مهم در زندگی هر کس ،انتخاب رشته تحصیلی و پس از آن دومین انتخاب مهم زندگی ،یعنی انتخاب شغل  و به طبع آن انتخاب سبک زندگی است.

  و این انتخاب مهم حق مسلم نوجوان است.در بهبوهه بحران هویت "من کیستم". و از کدامین مسیر و برای کسب کدامین هدف باید سعی و تلاش بنمایم؟!

  نقش پدر،مادر،معلم،مشاور و مدرسه تنها فراهم ساختن بستری مناسب و شایسته است، بمنظور آماده سازی ذهنی و بلوغ شخصیتی نوجوان برای پذیرش مسیولیت و انجام این انتخاب مهم در تمام زندگی.و مطلقا کس دیگری وظیفه و یا حق انتخاب و یا اعمال رای و نظر در انتخاب نوجوان را ندارد!

  از اینرو ضمن تامین بستر آشنایی با رشته های مختلف تحصیلی،گرایشهای مختلف شغلی و سبک های مختلف زندگی ،فرصت بروز استعداد و تمایلات فردی نوجوان را فراهم و با تامین پاسخ ویا پاسخگویی منطقی و غیر احساسی به پرسشهای او فرآیند انتخاب صحیح را برای او میسر نماییم.

  توجه به پیشنهادها و اولویت های توصیه شده در فرم هدایت تحصیلی که تنها سند کمتر دستکاری شده و نزدیک به استانداردهای آموزشی است بسیار مفید و موثر خواهد بود.

 لیکن به صورت کلی و بعنوان یک راهکار.......     ادامه مطلب....

#مهدی اسماعیلی#

  • Mahdi Esmaeili
۱۰
ارديبهشت

 


 

با تشدید سرعت جهانی شدن در عرصه های علمی، صنعت، و حتی جغرافیایی وغلبه زبانهای رایج در وادی ارتباطات و علوم هر روزه شاهد حذف نوعی زبان و گویش بومی و محلی که از عرصه فرهنگ جهان هستیم وهمراه با این جریان،فرهنگ و تمدن این اقوام نیز به فراموشی سپرده می شود و این یعنی آغاز افول و خاموشی یک تمدن بشری    !

امروزه هیچ کشوری بدون شناخت دقیق، علمی و واقعی از تاریخ وتمدن وگذشته ی خویش نمی تواند آینده ای بهتر را برای خود تصور کنند . لذا می بینیم که اقوام وملل مختلف تلاش می کنند تا ضمن باز خوانی و تحقیق در آداب و رسوم گذشتگان وبررسی علمی آنها ضمن ثبت در سازمان جهانی یونسکو به عنوان یک آیین ملی آنرا به دنیا معرفی نمایند . این امر موجب ایجا حس اطمینان به نفس و خودباوری برای سازندگان جامعه وتامین پتانسیلی قوی برای ملتی است که در تلاشند تا فردای بهتری رقم بزنند و در برخورد با جامعه جهانی و زبان رایج فرهنگ, اقتصاد و علوم جهانی دچار خود کم بینی، انزوا، رخوت و خمودی نگردند. از اینرو در بعضی کشورها، گذشته از احیا و بزرگداشت این آداب رسوم به مجریان و برگزار کنندگان آن امتیازاتی نیز می دهند . به عنوان مثال اخیرا در کشور ژاپن اعلام شد، کسانی که از لباس ملی کیمونو در سطح جامعه استفاده بکنند از بعضی خدمات شهری مثل اتوبوس،مترو و موزه ها به صورت رایگان استفاده خواهند کرد   .

از جمله این آیین و رسوم، مجموعه جشنهای ملی،مذهبی، عاطفی وصنفی است. جشنهای ملی شامل روز استقلال، پیروزی در جنگ آزادی سرزمین و غیره می باشد.جشنهای مذهبی مثل میلاد بزرگان دینی چون میلاد حضرت رسول ، نیمه شعبان، کریسمس و غیره حتی عزاداری اقوام مختلف از

 قبیل تاسوعا عاشورا تعزیه خوانی و زنجیر زنی مسلمانان از این دسته اند.

جشنهای عاطفی از قبیل جشن نیکو کاری، عاطفه ا, والنتاین و خیریه هاست که به منظور تقویت احساسات و عواطف انسانی از قبیل عشق، نوع دوستی،گذشت و فداکاری هراز گاهی برگزار می گردد.جشنهای صنفی و کاری مثل گندم-جشن صید و جشن گوجه فرنگی و...

تمامی این آیین و رسوم اعم از جشنها و سوگواریها فرصتهایی هستند برای ابراز و تخلیه هیجانات، احساسات از قبیل غم، شادی،کنجکاوی،هیجان و حادثه جویی و... که با توجه به رشد پدیده ماشینیسم وتوسعه زندگی شهری، عدم امکان طرح و تخلیه این نیروهای غریزی ، عاطفی و احساسی در محل و مکانی مناسب موجب طرح آنها در سطح جامعه وزندگی و بروز ناهنجاری و بزه از طرف مردم خصوصا جوانان می شود. رفتارهایی از قبیل شورش ها و آسیب های خیابانی بعد از مسابقات فوتبال ، افراطی گریهای غیر اخلاقی و مغایر با تعلیمات دینی در اعیاد و سوگواری های مذهبی و جشن ها و میهمانی های زیر زمینی که بدون هیچ گونه نظارت وحتی اطلاع خانواده ها برگزار می شود از این قبیل اند.

البته ما برای جلوگیری از افسردگی و خمودی جامعه نیاز داریم تا فرهنگ شادی و خنده را در بین مردم گسترش دهیم تا ضمن مرتفع ساختن این نیاز غریزی و اساسی انسان ها آن را در کانال صحیح و طبیعی ان قرار داده و با رقه های امید ونشاط به عنوان موتور های محرک زندگی در جامعه روشن نگه داریم.

لذا امروز در جوامع پیشرفته ما شاهد تشکیل کلوپ های خنده برای ترویج شادی و افزایش میزان امید به زندگی در جامعه و حتی خنده درمانی هستیم.

حال با توجه به وجود چنین اعیاد جشن ها و مراسم پرباری در فرهنگ ملی ایران آیا ما بهرابرداری صحیح وپاسداشت مناسبی از این آیین و رسوم داریم؟

در جامعه امروز ما سه جبهه قدرتمند سعی در نابودی این آیین و رسوم و جشن ها وحتی عذادری ها دارند . گروه اول به ظاهر تحصیل کردگان غربزده ای که مسحور رشد چشمگیر دانش و علوم جدید کشور های غربی خصوصا آمریکای فاقد تمدن قابل ملاحظه شده و مجموع این آیین و رسوم را یک سری خرافات کهنه و قدیمی و تخدیر کننده ملت ها می دانند . این دسته متن های آمال اقتصادی ، اجتماعی، عاطفی و احساسی خویش را در تجدد بی ریشه غرب می جویند البته زمانی بعضی از این موارد را پذیرفته و تایید می کنند که تاییدی از یکی از مراکز علمی غربی . مثل تاثیر انرژی های کیهانی ، تاثیر دعا و ...

گروه دوم کسانی هستند که میانه خوبی با آئینهای ملی و قومی نداشته و آنها را در تضاد با اعتقادات دینی و مذهبی پنداشته و سعی در حذف رسومی مثل عید نوروز ،جشن مهرگان ، چهارشنبه سوری و غیره دارند. در صورتی که دین اسلام همواره موید فرهنگ غنی و کامل ایرانی بوده است و ترویج خود را مدیون علما و دانشمندان ایرانی می داند.

گروه سوم کسانی هستند که در عین بی اطلاعی محض نسبت به تاریخ و پیشینه این مراسم اقدام به برگزاری سلیقه ای آن همراه، با افراط و تفریط و یا بدعتهای جاهلانه کرده و از جمله مهمترین عوامل ریشه کنی و براندازی این مراسم محسوب میشوند. چون با تغییر محتوی و روش برگزاری و تغییر کاربری مراسم شاد ، مفرحو پرباری مثل چهارشنبه سوری که در ذیل به شرح مختصری از آن می پردازیم را به ایامی پر خطر ،آزار دهنده ،ناامن ، حادثه ساز و عذاب آور تبدیل می کنند.

برگزاری غلط و افراطی این مراسم موجب می شود ضمن آنکه پاسداشتی از این آئین صورت نگیرد، مردم نیز بهره ای از آن نبرند و حتی جامعه و توده مردم با نگاه ترس،تهدید و خطر از خیر برگذاری آن گذشته و مسئولین انتظامی نیز به مقابله با برگزاری آن برخیزند.این دسته بیشترین لطمه را به این جریان زده و بیشترین کمک را به تخریب و حذف آن از صحنه فرهنگی جامعه می نمایند.

لذا وظیفه نخبگان علمی،فرهنگی کشور است که با تحلیل و بررسی پیشینه و تاریخ آیئن و آداب و رسوم ملی و مذهبی سعی در تدوین و تثبیت واقعی هر یک از این رسوم داشته و با هرگونه بدعت،تغییر و تحریف آنها مبارزه نمایند.تا اجرای صحیح آنها فرصتی باشند برای ابراز نیازهای غریزی،عاطفی و احساسی مردم اعم از غم و شادی و یا هیجانات اجتماعی و تاریخی و حماسی!

به عنوان مثال: آیئن زیبای چهارشنبه سوری که در شب چهارشنبه آخر سال برگزار می شود. ایرانیان در این روز خود را برای برگزاری یکی از باشکوهترین جشنهای خود آماده می کنند.ایشان در شب چهارشنبه آخر سال با برافروختن آتش به گرد آن حلقه می زنند و به جشن پایکوبی پرداخته و ترانه های محلی می خوانند وضمن پشت سر گذاشتن زمستان و سرما خود را برای رسیدن بهار که فصل تولد دوباره ی طبیعت و آغاز کار و کوشش وتلاش است آماده می کند . ایشان ضمن خانه تکانی منازل به خانه تکانی روح و جان خویش از کینه ها و پلشتی هادر این جشن زیبا و بزرگ می پردازند.

پس از برگزاری این جشن که در تاریکی شب و در کنار آتش برگذار می شودمستمندان و نیازمندان در زیر چادرهای تیره پنهان شده ،به درب منازل همسایگان و مرفهین شهر مراجعه کرده و با زدن قاشق و یا کلید به کاسه ی مسی تقاضای کمک می نمودند . این مراسم را قاشق زنی یا کلید زنی می نامند صاحب خانه ضمن خوشامدگویی و احترام ، کاسه ی ایشان را با آجیل و شیرینی و تنقلات شب عید پر می کند و بدون آن که شخصی نیازمند شناخته شده و یا حتی صدای وی را بشنوند شیرینی و شادی شب عید را با هم تقسیم می کردند بدون آن که کسی از نیاز دیگری مطلع باشدایرانیان نیز در این روز از روی آتش می پریدند و با هم میخواندند :

زردی من از تو سرخی تو از من

و این گونه تمام انرژی مثبت آتش (سرخی) را می ستادند و زردی یا انرژی های منفی خویش را به آتش می دادند که جاذب انرژی های منفی است . امروزه انرژی مثبت آتش و تاثیرآن در جذب انرژی های منفی حتی توسط دانشمندان غربی تایید شده و آثار علمی آن اثبات شده است.

در گذشته نیز اکثر ادیان و اقوام مختلف از آتش بهره می برده اند .مثل زرتشتیان که در هنگام عبادت آتش می افروختند و از این رو بعضی به اشتباه این خدا پرستان را آتش پرست تصور نموده اند . مسلمانان در سقا خانه و اماکن حاجت خواهی ،سفره ی عقد و نکاح و حتی به هنگام بر گذاری مراسم عزاداری ها –مسیحیان در کلیسا وبه هنگام عبادت شمع روشن می کنند و ...

شما با یک تجربه ی ساده می توانید انرژی مثبت آتش و قدرت جذب نیروهای منفی توسط آن را امتحان کنید. هنگامی که انرژی های منفی ناشی از کدورت و یا غمی دل شما را اشغال کرده آتش و یا حتی شمعی را روشن کنید و اندکی در کنار آن بمانید و تاثیر آن را به دقت ملاحظه کنید ویا اگر تا کنون به دردی مزمن مثل دندان درد ، گوش درد یا درد دیگری مبتلا بوده اید ملاحظه کرده اید که در روز که شعاع نور خورشید بر شما میتابد از شدت درد کاسته شده و تحمل آن سهل تر است و با غروب آفتاب ، این آتش عظیم الهی از زمین رخت بر می بندد شدت درد زیاد تر شده و بر انسان غالب می گردد.

ظاهراً ایرانیان از قدیم به تاثیر نیروهای موجود در آتش – سنگها – رنگها، درختان و غیره آشنا بوده اند. لذا چه زیباست که با توجه به همه موارد فوق به برگزاری صحیح و سنتی این جشن بزرگ ملی بپردازیم و این مهم ، هم فکری، مساعدت و هماهنگی نخبگان علمی ، تاریخی و فرهنگی و سازمان هایی مثل آموزش و پرورش، سازمان فرهنگی وهنری شهرداری، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، صدا و سیما و نیروی انتظامی را می طلبد تا ضمن تدوین آیین و رسوم سنتی و اصیل این جشن بزرگ با ارائه خدمات مناسب به شهروندان مثل آموزش – تعیین محل برگزاری،عرضه وسایل ایمنی و استاندارد و تامین نظم و امنیت جامعه ضمن فراخوانی خانواده ها و کودکان که نیازمندترین قشر جامعه به شادی و نشاط هستند در عرصه این جشن بزرگ، محیط را برای اخلال گری و آشوب طلبی بعضی جوانان متاثر از رفتار ها ی هنجار شکنانه و هرج و مرج طلبانه تنگ نموده و شاهد اجرای صحیح و آرام ان باشیم.

و البته زیبا تر خواهد بود اگر مراسم قاشق زنی چهار شنبه سوری را هم زنده کرده و با انتقال زمان بر گذاری جشن عاطفه ها از روز پنج شنبه آخر سال به شب چهار شنبه آخر سال ضمن بر گذاری جشن با شکوه چهار شنبه سوری در پارک ها و بوستان های شهر و میادین بزرگ ، کمک های شهروندان را نیز برای افراد بی بضاعت جمع آوری نماییم.

این حرکت ضمن احیای مجدد و پاس داشت جشن چهار شنبه سوری و اجرای صحیح آن باعث حضور گسترده تر مردم در حرکت خیر خواهانه جشن عاطفه ها نیز خواهد شد و این گونه شاید بتوانیم شادی ، شیرینی و هیجان آغاز سال نو را با مستمندان و ایتام بی بضاعت تقسیم نماییم.

در ضمن در این روز های پایانی سال مو آغاز سال نو شیرینی و شکلات و هدایای مردمی را در کنار اتش این جشن جمع نموده و جایگذین ترقه ، نارنجک و TNT بنماییم و آرامش و لبخند ، شادی و مهربانی و جشن عاطفه ها را جایگزین ترس و وحشت و نگرانی و قطع عضو و سکته ی قلبی و سقط جنین زنان بنماییم و اما در صورت بی توجهی مسئولین فرهنگی کشور که آسیب های وارده به مجموعه آیین و رسوم ملی و مذهبی در آینده شاهد بروز بدعت های جاهلانه و افراطی گری و ایجاد تغییرات نامناسب در نوع برگزاری مراسم ملی و مذهبی از قبیل اعیاد و و عزاداری ها خواهیم بود . که متاسفانه مواردی از ان را در سالهای اخیر در جشن های نیمه شعبان و تاسوعا و عاشورای حسینی در میدان محسنی (مادر) شاهد بودیم.

و بسیاری از خانواده ها همانگونه که از خیر جشن های ملی می گذرند از فیض حضور در اعیاد مذهبی و عزاداریها نیز چشم پوشی کرده و عرصه برای عده ای از نو جوان و جوان با احساسات افسار گسیخته و غریبه با تاریخ و پیشینه واقعی این آیین و رسوم خالی گذاشته تا نا خواسته و ندانسته هر چه می خواهند با آیین های ملی – مذهبی و عاطفی ما بکنند.

نوشته شده توسط مهدی اسماعیلی در تاریخ 20 اسفندماه سال 1386

#مهدی اسماعیلی#

  • Mahdi Esmaeili